Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
chauvinist	میهن پرست متعصب
Other Matches
patriot	میهن پرست
partisan	میهن پرست
partisans	میهن پرست
public-spirited	میهن پرست
patiot	میهن پرست
patriot	شخص میهن پرست
patriots	شخص میهن پرست
patriots	میهن پرست ها [مرد]
jingo	میهن پرست متجاوز
xenophile	بیگانه پرست اجنبی پرست
philanthropize	نوع پرست بودن نوع پرست کردن
furious	متعصب
dogmatic	متعصب
biassed	متعصب
rabid	متعصب
prejudiced	متعصب
chauvinistic	متعصب
hard shell	متعصب
moralistic	متعصب
dogmatist	متعصب
one idead	متعصب
bigot	متعصب
fanatics	متعصب
fanatic	متعصب
narrow-minded	متعصب
bigots	متعصب
fanatical	شخص متعصب
intolerant	بی گذشت متعصب
fanatics	شخص متعصب
true-blue	پیرو متعصب
zeal	غیور متعصب
hide bound	خشکیده متعصب
bigoted	متعصب و سرسخت
chessophrenetic	متعصب شطرنج
fanaticize	متعصب کردن
fanatic	شخص متعصب
partizan	حامی پیرو متعصب
partisans	حامی پیرو متعصب
partisan	حامی پیرو متعصب
bigot	ادم خرافاتی متعصب
ultra	خیلی متعصب مافوق
religionist	پیرو متعصب دین
bigots	ادم خرافاتی متعصب
bluenose	ادم متعصب وسخت گیر
illiberal	متعصب مخالف اصول ازادی
vigilante	پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
vigilantes	پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
zealots	ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
zealot	ادم متعصب یاهواخواه مجاهد
home	میهن
patiot	هم میهن
compatriotic	هم میهن
country man	هم میهن
homeland	میهن
native land	میهن
native country	میهن
natire country	میهن
homeland	میهن
homelands	میهن
fellow countryman	هم میهن
fenow country men	هم میهن
f.countryman	هم میهن
countrywoman	هم میهن
mother land	میهن
countryman	هم میهن
fatherlands	میهن
compatriot	هم میهن
countrymen	هم میهن
fatherland	میهن
motherland	میهن
compatriots	هم میهن
mother country	میهن
home	میهن
mother countries	میهن
homes	میهن
motherlands	میهن
incivism	بی علاقگی به میهن
landsman	بومی هم میهن
immigrating	میهن گزیدن
homemade	ساخت میهن
motherland	مادر میهن
civism	دلبستگی به میهن
motherlands	مادر میهن
immigrates	میهن گزیدن
immigrated	میهن گزیدن
immigrate	میهن گزیدن
homes	میهن وطن
patriotism	میهن پرستی
one's native soil	میهن زمین
patriotic	میهن دوست
public spiritedness	میهن پرستی
patriotically	میهن پرستانه
patrioism	میهن پرستی
home-made	ساخت میهن
homesick	در فراق میهن
patiot	میهن دوست
home	میهن وطن
ilolater	بت پرست
idolatry	بت پرست
idol worshipper	بت پرست
idolater	بت پرست
uxorious	زن پرست
pagans	بت پرست
pagan	بت پرست
heathens	بت پرست
heathen	بت پرست
mumpsimus	ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
patricides	خائن به میهن پدرکش
compatriot	هم وطن هم میهن هواخواه
compatriots	هم وطن هم میهن هواخواه
patricide	خائن به میهن پدرکش
spread eagle	میهن پرستی افراطی
repatriation	برگشتن یا برگرداندن به میهن
patriotically	از روی میهن دوستی
repatriations	برگشتن یا برگرداندن به میهن
nostalgia	دلتنگی برای میهن
parricides	خائن به میهن پدر کش
to expatriate oneself	جلای میهن کردن
parricide	خائن به میهن پدر کش
patriots	میهن پرستان [مرد]
theist	خدا پرست
womanizer	مرد زن پرست
lecherous	شهوت پرست
epicures	شکم پرست
womanizers	مرد زن پرست
wordly minded	دنیا پرست
philanthropic	نوع پرست
unreconstructed	کهنه پرست
uxorious	عیال پرست
humanitarian	نوع پرست
xenophilous	بیگانه پرست
xenophile	بیگانه پرست
uptight	کهنه پرست
epicure	شکم پرست
pickup artist	مرد زن پرست
pick-up artist	مرد زن پرست
player [American E]	مرد زن پرست
royalists	شاه پرست
glutton	شکم پرست
gluttons	شکم پرست
philanthropists	نوع پرست
wino	باده پرست
philanthropist	نوع پرست
formalist	فاهر پرست
racists	نژاد پرست
racist	نژاد پرست
royalist	شاه پرست
mariolatrous	مریم پرست
guebre	اتش پرست
fitful	هوس پرست
aesthete	جمال پرست
heliolatrous	افتاب پرست
sun worshipper	افتاب پرست
heliotrope	گل افتاب پرست
ichthyolater	ماهی پرست
iconolater	شمایل پرست
bacchant	باده پرست
nepotist	خویش پرست
mammonist	دنیا پرست
selfish	خود پرست
aesthetes	جمال پرست
salacious	شهوت پرست
mammonish	مال پرست
mithraist	مهر پرست
girasole	گل افتاب پرست
girasol	گل افتاب پرست
womanisers	مرد زن پرست
chamaeleon	افتاب پرست
chamaeleontis	افتاب پرست
demonist	دیو پرست
ethnocentric	نژاد پرست
ethnocentric	قوم پرست
renifleur	بو پرست جنسی
self seeker	نفس پرست
philoprogenitive	اولاد پرست
fire worshipper	اتش پرست
gastronomer	شکم پرست
ghebre	اتش پرست
philomath	دانش پرست
gheber	اتش پرست
fireworshipper	اتش پرست
fogyish	کهنه پرست
expatriate	ترک کردن میهن تبعیدی
silk manufactures of home	کالاهای ابریشمی ساخت میهن
expatriates	ترک کردن میهن تبعیدی
chauvinism	میهن پرستی افراطی شوونیسم
hom ward bound	اماده رفتن به کشور میهن
bound for home	اماده رفتن به کشور میهن
chauvinism	میهن پرستی از روی تعصب
bacchanal	میگسار وباده پرست
skinheads	رذل نژاد پرست
To be a money grubber.	پول پرست بودن
slut	زن هرزه وشهوت پرست
sluts	زن هرزه وشهوت پرست
antediluvian	ادم کهنه پرست
skinhead	رذل نژاد پرست
worldling	ادم دنیا پرست
quixote	ادم خیال پرست
flag waving	میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag-waving	میهن پرستی بحد افراط وجنون

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com