English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
loganberries میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
Other Matches
thimbleberry تمشک امریکایی دارای میوه انگشتی شکل
raspberry تمشک
razz تمشک
raspberries تمشک
raspberry jam مربای تمشک
thornbush تمشک جنگلی
sugarberry تمشک شیرین
salmonberry تمشک سرخ خوراکی
farkleberry تمشک امریکای جنوبی
brambles خاربن تمشک جنگلی
bramble خاربن تمشک جنگلی
paprika میوه رسیده فلفل قرمز
paprica میوه رسیده فلفل قرمز
fire fly مگسی که ماده ونوزادانراکرم شب تاب مینامند
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
indusium پرده یا پوشش روی میوه غلاف میوه
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
him who انرا که
i saw it انرا دیدم
had searched انرا می یافتید
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
imyself saw it من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
i had it signed انرا به امضاء رساندم
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage جرات انرا ندارم
give it a twist انرا پیچ بدهید
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
give it a shake انرا تکان دهید
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
send it by post با پست انرا بفرستید
i saw it my self من خودم انرا دیدم
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
money spinner کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
laky a قرمز
vermeil قرمز
vermillion قرمز
coralline قرمز
cramoisy قرمز
bloodshot قرمز
vinaceous قرمز
sanguineous قرمز
gules قرمز
erythroid قرمز
erythrean قرمز
red line خط قرمز
ponceau قرمز
reddest قرمز
redheads مو قرمز
redhead مو قرمز
raddle گل قرمز
rubric خط قرمز
vermilion قرمز
rubrics خط قرمز
redder قرمز
aka قرمز
red <adj.> قرمز
reds قرمز
you shall rue it از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
oligocarpous کم میوه
juices اب میوه
fruitage میوه
blossomed میوه
blossoming میوه
blossoms میوه
juice اب میوه
blossom میوه
fructuous پر میوه
fruits میوه
fruit میوه
fruitless بی میوه
fruit of the womb میوه دل
fruit میوه
fruit juice آب میوه
fruits میوه ها
murrey قرمز ارغوانی
minium اکسید قرمز
minium شنجرف قرمز
methyl red قرمز متیل
infra red زیر قرمز
body brick اجر قرمز
nacarat قرمز روشن
neutral red قرمز خنثی
infrared زیر قرمز
hot line تلفن قرمز
goldfish ماهی قرمز
phenol red قرمز فنول
hot lines تلفن قرمز
red pepper فلفل قرمز
oxide of copper توتیای قرمز
red peppers فلفل قرمز
bright red قرمز روشن
martagon سوسن قرمز
flushing قرمز کردن
dressed inred قرمز پوش
infrared مادون قرمز
infera red مادون قرمز
gorcock با قرقره قرمز
gold fish ماهی قرمز
Red chilli فلفل قرمز
rubefacient قرمز کننده
kidney beans لوبیا قرمز
encrimson قرمز کردن
flush قرمز کردن
caramels مایل به قرمز
caramel مایل به قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
Cayenne فلفل قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
kidney bean لوبیا قرمز
congo red قرمز کنگو
first class brick اجر قرمز
infra-red زیر قرمز
flushes قرمز کردن
cresol red قرمز کرزول
hot pepper فلفل قرمز
rubious قرمز یاقوتی
reddened قرمز شدن
chilli pepper فلفل قرمز
scarlet قرمز لاکی
rel pole قطب قرمز
reddened قرمز کردن
redden قرمز شدن
redlining خط قرمز کشیدن
cochineal قرمز دانه
cochineal قرمز شراب کش
redden قرمز کردن
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
angry قرمز شده
angriest قرمز شده
angrier قرمز شده
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
reddens قرمز کردن
rubescent قرمز شونده
rubefy قرمز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com