Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
Other Matches
inoculate
تلقیح کردن
inoculated
تلقیح کردن
inoculates
تلقیح کردن
inoculating
تلقیح کردن
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
plolinate
با گرده تلقیح کردن
inseminate
افشاندن تلقیح کردن
inseminates
افشاندن تلقیح کردن
inseminating
افشاندن تلقیح کردن
inseminated
افشاندن تلقیح کردن
bacteria
میکربهای تک یاخته
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
antibiotic
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
vaccination
تلقیح
insemination
تلقیح
inoculations
تلقیح
inoculation
تلقیح
inoculable
تلقیح پذیر
inoculable
قابل تلقیح
inoculative
تلقیح کننده
inoculator
تلقیح کننده
inseminator
تلقیح کننده
impregnated
پارچه تلقیح شده
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
autoinoculation
تلقیح کسی با مایه بدن خودش
impregnated
پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
immune
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
trichosis
ناخوشی مو
maladies
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
illness
ناخوشی
malady
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
disease
ناخوشی
diseases
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
ill health
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
had health
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
sickness
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
sicknesses
ناخوشی
morbific
تولیدکننده ناخوشی
impaludism
ناخوشی مردابی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
laryngopathy
ناخوشی خرخره
spell
حمله ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
morbific
ناخوشی اور
spells
حمله ناخوشی
myopathy
ناخوشی ماهیچه
liver trouble
ناخوشی جگر
hepatic disease
ناخوشی جگر
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
estival
ناخوشی تابستانی
maldemer
ناخوشی دریا
enteropathy
ناخوشی رودهای
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
dermatopathy
ناخوشی پوست
morbid
ویژه ناخوشی
biliousness
ناخوشی زردابی
livers
ناخوشی جگر
liver
ناخوشی جگر
microzym
میکرب ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
pathogeny
پیدایش ناخوشی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
diagnoses
تشخیص ناخوشی
bulimy
ناخوشی گرسنگی
pathognomic
نماینده ناخوشی
pathognomomical
نماینده ناخوشی
mal de mer
ناخوشی دریا
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
bunt
ناخوشی قارچی گندم
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
pandemic
ناخوشی همه گیر
pandemics
ناخوشی همه گیر
qualm
ناخوشی همه جاگیر
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
qualms
ناخوشی همه جاگیر
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
NCR paper
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
agamic
بی نیازی از جفت گیری بی نیازی از تلقیح
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
helminthiasis
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis
ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival
تابستانی ناخوشی تابستانی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
withstanding
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
preached
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
infringed
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com