Dictiornary-Farsi | میکروسکوپ پر قدرت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت


Other Matches

microscopium	میکروسکوپ
microscopes	میکروسکوپ
microscope	میکروسکوپ
microscopii	میکروسکوپ
interference micriscope	میکروسکوپ انترفرنس
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
blink microscope	میکروسکوپ چشمک زن
electronic microscope	میکروسکوپ الکترونی
scanning tunneling microscope	میکروسکوپ تونل زنی پویشی
s.t.m	microscope scanningtunneling میکروسکوپ تونل زنی پویشی
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
vis	قدرت
nerve	قدرت
nerves	قدرت
vim	قدرت
strenght	قدرت
sovereignty	قدرت
strengths	قدرت
vigor	قدرت
authority	قدرت
ability	قدرت
abilities	قدرت
potency	قدرت
might	قدرت
strong arm	قدرت
strong-arm	قدرت
godown	قدرت
vigour	قدرت
posse	قدرت
posses	قدرت
zing	قدرت
strength	قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
energy	قدرت
energies	قدرت
tension	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
tensions	قدرت
force	قدرت
capability	قدرت
will power <idiom>	قدرت
commanding	با قدرت
powering	قدرت
power	قدرت
powered	قدرت
powers	قدرت
power takeoff	قدرت
fluxing power	قدرت سیلان
fire power	قدرت اتش
fire power	قدرت تیراندازی
cutting capacity	قدرت برش
authority symbol	نماد قدرت
authority figure	مظهر قدرت
basicity	قدرت بازی
accelerating power	قدرت شتاب
adhesive stress	قدرت چسبندگی
almightiness	قدرت کامل
absorption power	قدرت جذب
gripping power	قدرت مهارکنندگی
great power	کشور با قدرت
generator output	قدرت مولد
heam yoei vooly	تئوری قدرت
fasces	قدرت مجازات
bearing capacity	قدرت تحمل
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
bond strength	قدرت پیوند
countervailing power	قدرت همسنگ
destructivity	قدرت تخریب
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
cutting power	قدرت برش
circuit breaking capacity	قدرت قطع
cogency	قدرت عقیده
combat power	قدرت رزمی
diagonal power	قدرت قطری
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
engine power	قدرت موتور
engine performance	قدرت موتور
emissive power	قدرت صدور
effective power	قدرت موثر
economic power	قدرت اقتصادی
economic potential	قدرت اقتصادی
driving power	قدرت محرکه
benumb	بی قدرت کردن
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
conveying capacity	قدرت انتقال
the finger of god	قدرت خدا
super power	ابر قدرت
strenght	قدرت شدت
source of power	منبع قدرت
social power	قدرت اجتماعی
seapower	قدرت دریایی
sea power	قدرت بحری
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
scattering power	قدرت پراکندگی
saber rattling	قدرت نمایی
retentivity	قدرت نگهداری
resolving power	قدرت تفکیک
refractive power	قدرت شکست
reflecting power	قدرت انعکاس
receptivity	قدرت پذیرش
useful power	قدرت مفید
voltage source	منبع قدرت
will to power	قدرت خواهی
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
will-power	قدرت اراده
world power	قدرت دنیوی
rating plate	پلاک قدرت
puissance	توان قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
palgwe	فوق قدرت
monopoly power	قدرت انحصاری
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage	طبقه کم قدرت
ionic strength	قدرت یونی
input power	قدرت ورودی
increase of power	افزایش قدرت
imperium	قدرت مطلقه
high powerd money	پول پر قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
hiding power	قدرت پوشش
power switch	کلید قدرت
power cable	کابل قدرت
power consumption	مصرف قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
prepotency	قدرت کامل
prepotence	قدرت کامل
power transmission	انتقال قدرت
power test	ازمون قدرت
power supplay	منبع قدرت
power structure	ساخت قدرت
power stroke	مرحله قدرت
power source	منبع قدرت
power outege	قطع قدرت
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
power function	تابع قدرت
power factor	ضریب قدرت
power distribution	پخش قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
sights	قدرت دید
staying power	طاقت قدرت
full	تمام قدرت
fullest	تمام قدرت
solvency	قدرت حلالپوشی
discourses	قدرت استقلال
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
can	قدرت داشتن
canning	قدرت داشتن
cans	قدرت داشتن
posse	قدرت قانونی
omnipotence	قدرت مطلق
dynamism	قدرت تحرک
omnipotence	قدرت تام
authoritarians	قدرت طلب
firepower	قدرت شلیک
authoritarianism	قدرت طلبی
hands	قدرت توپگیری
power failures	قطع قدرت
sight	قدرت دید
superpower	ابر قدرت
superpowers	ابر قدرت
power	قدرت نیرو
enterprise	قدرت اقدام
enterprises	قدرت اقدام
stock-cars	قدرت و دوام
stock-car	قدرت و دوام
heaven	قدرت پروردگار
heavens	قدرت پروردگار
stock car	قدرت و دوام
leverage	قدرت نفوذ
on	در اوج قدرت
acidity	قدرت اسیدی
power failure	قطع قدرت
authoritarian	قدرت طلب
powers	قدرت نیرو
purchasing power	قدرت خرید
horse power	قدرت اسب
authority	مرجع قدرت
resolutions	قدرت تشخیص
resolution	قدرت تشخیص
creativity	قدرت ابداع
powering	قدرت نیرو
creativity	قدرت خلاقه