Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 82 (6 milliseconds)
English	Persian
blink microscope	میکروسکوپ چشمک زن
Other Matches
microscope	میکروسکوپ
microscopii	میکروسکوپ
microscopium	میکروسکوپ
microscopes	میکروسکوپ
electronic microscope	میکروسکوپ الکترونی
interference micriscope	میکروسکوپ انترفرنس
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
scanning tunneling microscope	میکروسکوپ تونل زنی پویشی
s.t.m	microscope scanningtunneling میکروسکوپ تونل زنی پویشی
flickers	چشمک زن
blinker	چشمک زن
palpebrate	چشمک زن
ocellus	چشمک
twinkling	چشمک
eyewink	چشمک
sign flasher	چشمک زن
flashers	چشمک زن
flicker	چشمک زن
flickered	چشمک زن
flasher	چشمک زن
blink	چشمک
twinkles	چشمک
winker	چشمک زن
twinkler	چشمک زن
blinks	چشمک
blinked	چشمک
twinkle	چشمک
twinkled	چشمک
simperer	چشمک زن
blinker	چراغ چشمک زن
blinker	علامت چشمک زن
flashing light	چراغ چشمک زن
nictitate	چشمک زدن
nict	چشمک زدن
strobotron	لامپ چشمک زن
stroboscopic tube	لامپ چشمک زن
the stars twinkle	چشمک میزنند
group flashing light	چشمک زن دستهای
quick flashing light	چشمک زن تند
blinking	چشمک زنی
winks	چشمک زدن
blink	چشمک زدن
blinds	چراغ چشمک زن
winking	چشمک زدن
twinkle	چشمک زدن
winked	چشمک زدن
twinkles	چشمک زدن
wink	چشمک زدن
blinded	چراغ چشمک زن
blind	چراغ چشمک زن
winkle	چشمک زدن
blinked	چشمک زدن
winkles	چشمک زدن
twinkled	چشمک زدن
flashing light	نور چشمک زن
blinks	چشمک زدن
scintillation	چشمک زدن ستارگان
winks	چشمک اغماض کردن
interrupted quick flashing light	چشمک زن تند مقطع
interrupted flashing light	چراغ چشمک زن منقطع
winking	چشمک اغماض کردن
winked	چشمک اغماض کردن
alternating light	چراغ چشمک زن متغیر
wink	چشمک اغماض کردن
twinkling	چشمک زدن ستاره
blind	چشمک زدن علامت دادن
blinded	چشمک زدن علامت دادن
blinds	چشمک زدن علامت دادن
bats	چشمک زدن مژگان راتکان دادن
bat	چشمک زدن مژگان راتکان دادن
batted	چشمک زدن مژگان راتکان دادن
The lights of the aircraft were blinking.	چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
blinker	چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
aldis lmap	چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
refresh rate	تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
anti collision light	چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
starlight	نور ضعیف نور چشمک زن
sparkles	جرقه زدن چشمک زدن
sparkled	جرقه زدن چشمک زدن
sparkle	جرقه زدن چشمک زدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com