Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
English
Persian
paragrammatism
نابهنجاری نحوی
Other Matches
anomalies
نابهنجاری
anomaly
نابهنجاری
abnormality
نابهنجاری
abnormalities
نابهنجاری
parasomnia
نابهنجاری خواب
parageusia
نابهنجاری چشایی
parakinesia
نابهنجاری جنبشی
paralalia
نابهنجاری اوایی
paramimia
نابهنجاری اطواری
paraphia
نابهنجاری بساوشی
parasexuality
نابهنجاری جنسی
parosmia
نابهنجاری بویایی
paresthesia
نابهنجاری بساوشی
sexual anomaly
نابهنجاری جنسی
paraphonia
نابهنجاری صدا
paraphilia
نابهنجاری جنسی
schottky anomaly
نابهنجاری شوتکی
abnormal psychology
روانشناسی نابهنجاری
syntactic
نحوی
syntactical
نحوی
how far
<adv.>
به چه نحوی
to what extent
<adv.>
به چه نحوی
in what way
<adv.>
به چه نحوی
anomalous trichromatism
نابهنجاری سه رنگ بینی
anomalous dichromatism
نابهنجاری دو رنگ بینی
agreement
مطابقهء نحوی
agreements
مطابقهء نحوی
someway
بیک نحوی
someways
بیک نحوی
syntax error
خطای نحوی
in any way whatever
به نحوی از انحاء
syntactical analysis
تحلیل نحوی
acroparesthesia
نابهنجاری بساوشی دراندامهای انتهایی
anomaloscope
نابهنجاری سنج ادراک رنگ
dysphrasia
زبان پریشی نحوی
aphrasia
زبان پریشی نحوی
agrammatism
زبان پریشی نحوی
acataphasia
زبان پریشی نحوی
wait on (someone) hand and foot
<idiom>
به هر نحوی پذیرایی کردن
grammatical
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
stalinism
سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
push down list
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
hit on the fly printer
چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
cruelty
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
sherlu
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
authentication
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com