English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
English Persian
destroyer نابود کننده
destroyers نابود کننده
annihilator نابود کننده
Search result with all words
self destroyer نابود کننده خود
Other Matches
non-existent نابود
give out <idiom> نابود شده
to go to pot نابود شدن
annihilate نابود کردن
to fall away نابود شدن
annihilated نابود کردن
annihilable نابود شدنی
annihilates نابود کردن
perishability نابود شدنی
annihilating نابود کردن
go نابود شدن
goes نابود شدن
perishable نابود شدنی
extermination نابود شدن
to pass a way مردن نابود شدن
extirpate بکلی نابود کردن
self naughting نابود سازی خود
bactericidal نابود کنندهء باکتری
t omelted away کم کم نابود یا کوچک شدن
to get somebody out of the way کسی را نابود کردن
nuke با جنگ افزارهستهای نابود کردن
perish تلف شدن نابود کردن
perished تلف شدن نابود کردن
nuking با جنگ افزارهستهای نابود کردن
indestructible از میان نرفتنی نابود نشدنی
destroying ویران کردن نابود ساختن
nukes با جنگ افزارهستهای نابود کردن
destroy ویران کردن نابود ساختن
nuked با جنگ افزارهستهای نابود کردن
destroys ویران کردن نابود ساختن
perishes تلف شدن نابود کردن
self annihilation کشتن نفس خود نابود سازی
Remove something root and branch. چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
disposal کشف شدن هدف نابود کردن
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
uncreate نابود کردن نیست شدن معدوم کردن از میان بردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
total loss نابود شدن یا مسلوب المنفعه شدن کلی مال بیمه شده خسارت کلی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
mitigatory کم کننده
deflective کج کننده
mitigative کم کننده
refutatory رد کننده
fillets پر کننده
filleted پر کننده
refutative رد کننده
jaberer پچ پچ کننده
refuser رد کننده
repudiationist رد کننده
fillet پر کننده
filleting پر کننده
renunciant کننده
rebutter رد کننده
syncopator غش کننده
skittish رم کننده
swooner غش کننده
fizzy کف کننده
crepitant خش خش کننده
abjurer or abjuror کننده
mumbler من من کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
mauler له کننده
crusher له کننده
renunciant رد کننده
surfy کف کننده
deletive حک کننده
thinner کم کننده
prater پچ پچ کننده
spurner رد کننده
trackers پی کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
benders خم کننده
catterer پچ پچ کننده
tracker پی کننده
noncommittal رد کننده
bidder کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
prattfall پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
attenuant اب کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
whisperer پچ پچ کننده
bender خم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com