Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
English
Persian
psychic blindness
نابینایی روانی
Other Matches
amaurosis
نابینایی
blindness
نابینایی
anop
نابینایی
functional blindness
نابینایی کارکردی
hemianopia
نابینایی یک سویه
cortical blindness
نابینایی مغزی
hemiopia
نابینایی یک سویه
nasal hemianopsia
نابینایی یکسویه خیشومی
bitemporal hemianopsia
نابینایی گیجگاهی دو سویه
amaurotic idiocy
کانایی همراه با نابینایی
blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی
[پزشکی]
to have a blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی داشتن
[پزشکی]
achloropsia
نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
subversive
روانی
fluidity
روانی
fluency
روانی
mental
روانی
psychical
روانی
psychic
روانی
psychological
روانی
facility
روانی
volubility
روانی
mellifluence
روانی
subversives
روانی
liquid limit
حد روانی
flow
روانی
freedoms
روانی
freedom
روانی
flows
روانی
flowed
روانی
yield point
حد روانی
psychiatric social work
مددکاری روانی
psychic apparatus
دستگاه روانی
mental disorder
بیماری روانی
mental status
وضع روانی
psychiatric nurse
پرستار روانی
mental disturbance
اختلال روانی
mental test
ازمون روانی
psychiatric hospital
بیمارستان روانی
mental hygiene
بهداشت روانی
psychological test
ازمون روانی
mental health
سلامت روانی
neurasthenia
خسته روانی
mental health
بهداشت روانی
mental examination
معاینه روانی
physical psychological
تنی- روانی
physical psychological
جسمی- روانی
mental economy
اقتصاد روانی
playing the man
بازی روانی
psychiatric disorder
اختلال روانی
psychasthenia
ضعف روانی
psychic deafness
ناشنوایی روانی
psychomotor
روانی- حرکتی
psychopathy
معالجه روانی
psychopathy
اختلالات روانی
psychopaysical
روانی- فیزیکی
psychopharmacology
داروشناسی روانی
psychosexual
روانی- جنسی
psychosocial
روانی- اجتماعی
psychosurgery
جراحی روانی
psyho
بیمار روانی
sociopsychological
اجتماعی- روانی
stream of consciousness
تسلسل روانی
supersensible
روحی روانی
versatility
روانی مهارت
nervous breakdowns
فروباشی روانی
psychological space
فضای روانی
psychological scale
مقیاس روانی
psychograph
نمودار روانی
psychic energy
نیروی روانی
psychic secretion
تراوش روانی
psychic trauma
اسیب روانی
psychodiagnosis
تشخیص روانی
psychogenesis
پدیدایی روانی
psychognosis
شناخت روانی
psycholepsis
افت روانی
psycholepsy
افت روانی
psychological environment
محیط روانی
psychological factors
عوامل روانی
psychological field
میدان روانی
psychological operations
عملیات روانی
mental disorder
اختلال روانی
moods
وضع روانی
psychological warfare
جنگ روانی
cathexis
انرژی روانی
cathexis
تمرکز روانی
sanity
سلامت روانی
cathexis
نیروگذاری روانی
psychotherapy
درمان روانی
neurosis
اختلال روانی
neuroses
اختلال روانی
mentally
از نظر روانی
analeptic
نیروبخش روانی
mood
وضع روانی
stressing
فشار روانی
psychoanalysis
تحلیل روانی
nervous breakdown
فروباشی روانی
nervous breakdown
بحران روانی
stresses
فشار روانی
nervous breakdowns
بحران روانی
psychosis
بیماری روانی
flows
روانی سلاست
psychopaths
بیمار روانی
fluidity
روانی بیان
psychopath
بیمار روانی
mental disease
بیماری روانی
mental derangement
اشفتگی روانی
intrapsychic
درون روانی
stress
فشار روانی
liquid limit
مرز روانی
liquid limit test
ازمون حد روانی
flow
روانی سلاست
mental conflict
تعارض روانی
gift of the gab
روانی زبان
exopsychic
برون روانی
flowed
روانی سلاست
psychiatry
پزشکی روانی
psychotic
بیمار روانی
complex
عقده روانی
complexes
عقده روانی
ease of style
روانی انشا
mental illness
بیماری روانی
endopsychic
درون روانی
stressing
تنش جسمانی- روانی
psychotherapeutic
وابسته بدرمان روانی
psychopathologist
اسیب شناس روانی
psychopathology
اسیب شناسی روانی
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
reagent
موضوع ازمایش روانی
reflux column
ستون باز روانی
nervous breakdown
درماندگی روانی
[پزشکی]
nervous breakdown
ناتوانی روانی
[پزشکی]
nervous breakdown
واماندگی روانی
[پزشکی]
psychopath
مبتلا بامراض روانی
psychopaths
مبتلا بامراض روانی
stressable
<adj.>
فشار روانی پذیر
phrenology
جمجمه شناسی روانی
viscosity
ناروانی کند روانی
to speak with f.
به روانی سخن گفتن
stress tolerance
تحمل فشار روانی
stresses
تنش جسمانی- روانی
reflux condenser
چگالنده باز روانی
psychonomics
محیط شناسی روانی
mental element of crime
عنصر روانی جرم
psychodynamics
پویش شناسی روانی
psychodrama
نقش گزاری روانی
psychodiagnostics
ابزارهای تشخیص روانی
facility
وسیله تسهیل روانی
psychic determinism
علیت گرایی روانی
california psychological inventory
پرسشنامه روانی کالیفرنیا
psi ability
توانایی فرا روانی
psychasthenia
خستگی روانی بی تصیمی
depth psychology
تجزیه و تحلیل روانی
psychogalvanic reflex
بازتاب گالوانیکی- روانی
pgr
بازتاب گالوانیکی- روانی
organic mental disorder
اختلال روانی عضوی
neuropsychiatric
مرض روانی و عصبی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
mental measurement
اندازه گیری روانی
intrapsychic conflict
تعارض درون روانی
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
psychologism
پیروی از اصول روانی
psychomotor agitation
بیقراری روانی- حرکتی
psychomotor retardation
کندی روانی- حرکتی
stress
تنش جسمانی- روانی
psychomotor tests
ازمونهای روانی- حرکتی
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
psychological warfare
عملیات جنگ روانی
mental deficiency
عقب ماندگی روانی وفکری
psychognosis
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychopathology
علم اسیب شناسی روانی
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
post traumatic stress disorder
اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychognosy
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychoneural parallelism
توازی نگری روانی- عصبی
acute stress reaction
واکنش حاد فشار روانی
illinois test of psycholinguistic
ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
psychoneurosis
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
psychergograph
دستگاه اندازه گیری کار روانی
cathectic
وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
dsm
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
schizoid
مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
depressions
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depression
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
How does he
[she]
tick?
او
[مرد ]
[زن]
چطور
[از نظر روانی]
عمل میکند؟
subversion
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
strategic
استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
Hard architecture
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
psychological
عملیات روانی مربوط به روانشناسی روانشناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com