English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (10 milliseconds)
English Persian
region ناحیه
regions ناحیه
ward ناحیه
wards ناحیه
partition ناحیه
partitions ناحیه
area ناحیه
areas ناحیه
shire ناحیه
shires ناحیه
realm ناحیه
realms ناحیه
zone ناحیه
zones ناحیه
sector ناحیه
sectors ناحیه
district ناحیه
districts ناحیه
range ناحیه
ranged ناحیه
ranges ناحیه
reach ناحیه
reached ناحیه
reaches ناحیه
reaching ناحیه
demesne ناحیه
output area ناحیه
proclimax ناحیه
situs ناحیه
subregion ناحیه
Other Matches
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
regional <adj.> ناحیه ای
sympatric هم ناحیه
commutation zone ناحیه کموتاسیون
sector commander فرمانده ناحیه
common area ناحیه مشترک
critical region ناحیه بحرانی
climatic region ناحیه اقلیمی
motor area ناحیه حرکتی
critical area ناحیه بحرانی
buffer area ناحیه میانگیر
broca's area ناحیه بروکا
telephone area ناحیه اتصال
suppressor area ناحیه بازدارنده
naval district ناحیه دریایی
output area ناحیه خروجی
oral zone ناحیه دهانی
storage area ناحیه انبارش
soft spot ناحیه نشست
active area ناحیه فعال
skid row ناحیه پست
area search جستجوی ناحیه
audio range ناحیه صوتی
arid area ناحیه خشک
baffle area ناحیه کور
silva ناحیه جنگلی
boom swing ناحیه لرزش
territorialization ایجاد ناحیه
critical region ناحیه شاخص
residential area ناحیه مسکونی
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
intermediate zone ناحیه ی میانی
input area ناحیه ورودی
genital zone ناحیه تناسلی
gold field ناحیه زرخیز
goldfield ناحیه زرخیز
indifference zone ناحیه خنثی
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
range of storke ناحیه ضربه
range of variation ناحیه تغییر
heat affected zone ناحیه پیوند
radius of action ناحیه رانندگی
forbidden zone ناحیه ممنوع
fixed area ناحیه ثابت
overflow area ناحیه سرریز
dead space ناحیه کور
measuring range ناحیه ی سنجش
depletion barrier ناحیه تخلیه
littoral ناحیه ساحلی
depletion area ناحیه تخلیه
frequency region ناحیه فرکانس
pyramidal area ناحیه هرمی
depletion zone ناحیه تخلیه
depletion layer ناحیه تخلیه
sciatic ناحیه چاربند
scan area ناحیه پیمایش
edge zone ناحیه لبه
recording eara ناحیه ضبط
sector خط کش ریاضی ناحیه
two phase region ناحیه دو فازی
regions ناحیه نظامی
regions ناحیه عملیات
wernicke's area ناحیه ورنیکه
part سهم ناحیه
work area ناحیه کاری
zone of contact ناحیه تماس
districts ناحیه نظامی
district ناحیه نظامی
zone منطقه ناحیه
Sept ناحیه محصو
range of variation ناحیه انحراف
sectors خط کش ریاضی ناحیه
zones منطقه ناحیه
erogenous zone ناحیه شهوتزا
regions ناحیه فضا
range of adjustment ناحیه تنظیم
slums ناحیه فقیرنشین
slum ناحیه فقیرنشین
lumbar ناحیه کمر
region ناحیه نظامی
the abdominal region ناحیه شکم
touch spot ناحیه بساوشی
region ناحیه عملیات
region ناحیه فضا
erogenous zones ناحیه شهوتزا
terrain زمین ناحیه
Equator ناحیه استوایی
regionalism ناحیه گرایی
hot temperature zone ناحیه بسیار گرم
domains ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
regionalist منطقهای ناحیه گرای
high frequency range ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
naval district ناحیه عملیات دریایی
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
zone ناحیه دسته بندی
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
pierian وابسته به ناحیه پیریا
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range ناحیه موج بلند
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
domain ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
palatinate ناحیه قلمرو کنت
geiger muller region o. plateau ناحیه گایگر مولر
papas پاپ کشیش ناحیه
zonule منطقه یا ناحیه کوچک
tertiary projection area ناحیه فرافکنی سوم
common storage area ناحیه اشتراکی انباره
coal field ناحیه زغال خیز
shielding region ناحیه حفافت کننده
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
climate ناحیه اوضاع جوی
climates ناحیه اوضاع جوی
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
auditory projection area ناحیه ادراک شنیداری
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
space charge ناحیه بار فضا
local area network شبکه ناحیه محلی
papa پاپ کشیش ناحیه
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
rimland حومه ناحیه مرکزی
executive area ناحیه هماهنگ ساز
paler ناحیه محصور قلمروحدود
drilling range ناحیه مته کاری
palest ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield ناحیه ذغال خیز
coalfields ناحیه ذغال خیز
pale ناحیه محصور قلمروحدود
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
crygenic region ناحیه انجماد سنجی
zones ناحیه دسته بندی
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
delinquency area ناحیه بزه خیز
catchment areas ناحیه تحت پوشش
catchment area ناحیه تحت پوشش
vhf range ناحیه فرکانس خیلی بالا
territorialization محدود کردن بیک ناحیه
vorlage خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
ward heeler کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
superintendent registrar سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
orbitonasal وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
outbound عازم ناحیه دور دست
weaker ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses ناحیه نزدیک نوک شمشیر
infrasonic frequency range ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
zoomed بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms بزرگ کردن یک ناحیه از متن
high frequency region of a spectrum ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
zoom بزرگ کردن یک ناحیه از متن
exurb ناحیه یا منطقهء خارج شهری
biota زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weak ناحیه نزدیک نوک شمشیر
depth of hardening zone عمق ناحیه سخت گردانی
mesogaster معده بند ناحیه ناف
mine feild ناحیه مین گذاری شده
paint رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
conurbation [ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
altitude hole ناحیه کور در منطقه دید رادار
subregion یکی از تقسیمات اولیه ناحیه بخش
solar plexus شبکه عصبی ناحیه زیر معده
mine field ناحیه مین گذاری شده دردریا
zooming بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
information اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
The region became an economic backwater. این ناحیه از نظر اقتصادی عقب افتاده شد.
mycenian اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
ranine قورباغهای وابسته به ناحیه زیر نوک زبان
mycenaean اثارهنری وتفوق سیاسی نواحی مجاوراین ناحیه
latium ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
hot zone ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
dogtooth ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
wraparound چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
solfatara ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
scratch file ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
regional agency موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
camporee اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com