English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Equator ناحیه استوایی
Other Matches
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
equatorial استوایی
equatorial satellite ماهواره استوایی
subtropics زیر استوایی
tropics مناطقگرمسیری استوایی
tropical منطقه استوایی
sub-tropical زیر استوایی
equatorial tides جذر و مد استوایی
tropic range دامنه استوایی
equatorial telescospe وربین استوایی
equatorial bond پیوند استوایی
equatorial climate اقلیم استوایی
equatorial coordinates مختصات استوایی
tropical year سال استوایی
tropical cyclone چرخه استوایی
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
Equatorial Guinea کشور گینهی استوایی
equatorial quantum number عدد کوانتومی استوایی
doldrums منطقه ارامگان استوایی
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
aclinic line خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
ranged ناحیه
reaches ناحیه
reaching ناحیه
sympatric هم ناحیه
reach ناحیه
subregion ناحیه
output area ناحیه
situs ناحیه
demesne ناحیه
sectors ناحیه
proclimax ناحیه
district ناحیه
range ناحیه
ranges ناحیه
districts ناحیه
reached ناحیه
sector ناحیه
partition ناحیه
shires ناحیه
shire ناحیه
regional <adj.> ناحیه ای
ward ناحیه
partitions ناحیه
areas ناحیه
region ناحیه
wards ناحیه
area ناحیه
realms ناحیه
zones ناحیه
regions ناحیه
zone ناحیه
realm ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
buffer area ناحیه میانگیر
range of variation ناحیه انحراف
depletion zone ناحیه تخلیه
range of variation ناحیه تغییر
boom swing ناحیه لرزش
residential area ناحیه مسکونی
depletion layer ناحیه تخلیه
depletion area ناحیه تخلیه
climatic region ناحیه اقلیمی
common area ناحیه مشترک
recording eara ناحیه ضبط
commutation zone ناحیه کموتاسیون
range of storke ناحیه ضربه
critical area ناحیه بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
broca's area ناحیه بروکا
critical region ناحیه شاخص
range of adjustment ناحیه تنظیم
dead space ناحیه کور
radius of action ناحیه رانندگی
regions ناحیه فضا
depletion barrier ناحیه تخلیه
pyramidal area ناحیه هرمی
gold field ناحیه زرخیز
goldfield ناحیه زرخیز
heat affected zone ناحیه پیوند
motor area ناحیه حرکتی
oral zone ناحیه دهانی
naval district ناحیه دریایی
measuring range ناحیه ی سنجش
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
indifference zone ناحیه خنثی
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
input area ناحیه ورودی
output area ناحیه خروجی
genital zone ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
edge zone ناحیه لبه
region ناحیه عملیات
region ناحیه نظامی
region ناحیه فضا
slums ناحیه فقیرنشین
slum ناحیه فقیرنشین
fixed area ناحیه ثابت
forbidden zone ناحیه ممنوع
littoral ناحیه ساحلی
frequency region ناحیه فرکانس
overflow area ناحیه سرریز
intermediate zone ناحیه ی میانی
sectors خط کش ریاضی ناحیه
touch spot ناحیه بساوشی
the abdominal region ناحیه شکم
erogenous zone ناحیه شهوتزا
erogenous zones ناحیه شهوتزا
terrain زمین ناحیه
territorialization ایجاد ناحیه
lumbar ناحیه کمر
telephone area ناحیه اتصال
sector خط کش ریاضی ناحیه
two phase region ناحیه دو فازی
wernicke's area ناحیه ورنیکه
zones منطقه ناحیه
district ناحیه نظامی
zone منطقه ناحیه
Sept ناحیه محصو
districts ناحیه نظامی
zone of contact ناحیه تماس
work area ناحیه کاری
suppressor area ناحیه بازدارنده
part سهم ناحیه
storage area ناحیه انبارش
active area ناحیه فعال
scan area ناحیه پیمایش
sector commander فرمانده ناحیه
baffle area ناحیه کور
audio range ناحیه صوتی
regions ناحیه نظامی
sciatic ناحیه چاربند
regionalism ناحیه گرایی
regions ناحیه عملیات
silva ناحیه جنگلی
soft spot ناحیه نشست
area search جستجوی ناحیه
skid row ناحیه پست
arid area ناحیه خشک
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
naval district ناحیه عملیات دریایی
regionalist منطقهای ناحیه گرای
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
pierian وابسته به ناحیه پیریا
local area network شبکه ناحیه محلی
long wave range ناحیه موج بلند
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
rimland حومه ناحیه مرکزی
domain ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
zonule منطقه یا ناحیه کوچک
space charge ناحیه بار فضا
tertiary projection area ناحیه فرافکنی سوم
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
shielding region ناحیه حفافت کننده
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
palatinate ناحیه قلمرو کنت
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
papa پاپ کشیش ناحیه
executive area ناحیه هماهنگ ساز
coalfields ناحیه ذغال خیز
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
coalfield ناحیه ذغال خیز
palest ناحیه محصور قلمروحدود
paler ناحیه محصور قلمروحدود
pale ناحیه محصور قلمروحدود
geiger muller region o. plateau ناحیه گایگر مولر
catchment area ناحیه تحت پوشش
catchment areas ناحیه تحت پوشش
climates ناحیه اوضاع جوی
climate ناحیه اوضاع جوی
auditory projection area ناحیه ادراک شنیداری
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
coal field ناحیه زغال خیز
common storage area ناحیه اشتراکی انباره
crygenic region ناحیه انجماد سنجی
delinquency area ناحیه بزه خیز
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
zones ناحیه دسته بندی
interference area ناحیه ی تداخل امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
papas پاپ کشیش ناحیه
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
domains ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
zone ناحیه دسته بندی
drilling range ناحیه مته کاری
high frequency range ناحیه ی فرکانس بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com