Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
Other Matches
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
area
ناحیه
realms
ناحیه
realm
ناحیه
shires
ناحیه
shire
ناحیه
wards
ناحیه
situs
ناحیه
output area
ناحیه
sympatric
هم ناحیه
partition
ناحیه
partitions
ناحیه
zones
ناحیه
sector
ناحیه
zone
ناحیه
district
ناحیه
sectors
ناحیه
demesne
ناحیه
districts
ناحیه
proclimax
ناحیه
regions
ناحیه
reaches
ناحیه
reached
ناحیه
regional
<adj.>
ناحیه ای
region
ناحیه
local
<adj.>
ناحیه ای
reach
ناحیه
reaching
ناحیه
subregion
ناحیه
areas
ناحیه
ranged
ناحیه
ward
ناحیه
ranges
ناحیه
range
ناحیه
critical area
ناحیه بحرانی
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
buffer area
ناحیه میانگیر
district
ناحیه نظامی
Equator
ناحیه استوایی
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
baffle area
ناحیه کور
scan area
ناحیه پیمایش
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
common area
ناحیه مشترک
broca's area
ناحیه بروکا
range of variation
ناحیه تغییر
range of variation
ناحیه انحراف
range of storke
ناحیه ضربه
climatic region
ناحیه اقلیمی
boom swing
ناحیه لرزش
radius of action
ناحیه رانندگی
naval district
ناحیه دریایی
range of adjustment
ناحیه تنظیم
audio range
ناحیه صوتی
recording eara
ناحیه ضبط
sciatic
ناحیه چاربند
pyramidal area
ناحیه هرمی
work area
ناحیه کاری
output area
ناحیه خروجی
overflow area
ناحیه سرریز
active area
ناحیه فعال
soft spot
ناحیه نشست
two phase region
ناحیه دو فازی
touch spot
ناحیه بساوشی
the abdominal region
ناحیه شکم
terrain
زمین ناحیه
territorialization
ایجاد ناحیه
telephone area
ناحیه اتصال
storage area
ناحیه انبارش
area search
جستجوی ناحیه
arid area
ناحیه خشک
sector commander
فرمانده ناحیه
silva
ناحیه جنگلی
regionalism
ناحیه گرایی
lumbar
ناحیه کمر
districts
ناحیه نظامی
residential area
ناحیه مسکونی
zone of contact
ناحیه تماس
depletion layer
ناحیه تخلیه
oral zone
ناحیه دهانی
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
skid row
ناحیه پست
suppressor area
ناحیه بازدارنده
genital zone
ناحیه تناسلی
edge zone
ناحیه لبه
measuring range
ناحیه ی سنجش
region
ناحیه عملیات
region
ناحیه نظامی
region
ناحیه فضا
Sept
ناحیه محصو
depletion zone
ناحیه تخلیه
depletion barrier
ناحیه تخلیه
depletion area
ناحیه تخلیه
dead space
ناحیه کور
motor area
ناحیه حرکتی
regions
ناحیه نظامی
regions
ناحیه عملیات
intermediate zone
ناحیه ی میانی
gold field
ناحیه زرخیز
littoral
ناحیه ساحلی
frequency region
ناحیه فرکانس
forbidden zone
ناحیه ممنوع
part
سهم ناحیه
fixed area
ناحیه ثابت
goldfield
ناحیه زرخیز
geiger muller region o. plateau
ناحیه قطع
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
input area
ناحیه ورودی
regions
ناحیه فضا
zone
منطقه ناحیه
zones
منطقه ناحیه
heat affected zone
ناحیه پیوند
slum
ناحیه فقیرنشین
slums
ناحیه فقیرنشین
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
critical region
ناحیه بحرانی
critical region
ناحیه شاخص
sector
خط کش ریاضی ناحیه
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
indifference zone
ناحیه خنثی
papas
پاپ کشیش ناحیه
domain
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
popliteal
مربوط به ناحیه رکبی
space charge
ناحیه بار فضا
poplitaeal
مربوط به ناحیه رکبی
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
sylva
درختان جنگلی یک ناحیه
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
tertiary projection area
ناحیه فرافکنی سوم
domains
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
papa
پاپ کشیش ناحیه
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
climates
ناحیه اوضاع جوی
climate
ناحیه اوضاع جوی
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
shielding region
ناحیه حفافت کننده
pale
ناحیه محصور قلمروحدود
long wave range
ناحیه موج بلند
zone
ناحیه دسته بندی
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
catchment area
ناحیه تحت پوشش
executive area
ناحیه هماهنگ ساز
drilling range
ناحیه مته کاری
zonule
منطقه یا ناحیه کوچک
naval district
ناحیه عملیات دریایی
coal field
ناحیه زغال خیز
bailiwick
ناحیه قلمرو مامور
delinquency area
ناحیه بزه خیز
auditory projection area
ناحیه ادراک شنیداری
catchment areas
ناحیه تحت پوشش
coalfield
ناحیه ذغال خیز
fingerprint region
ناحیه اثر انگشتی
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
geiger muller region o. plateau
ناحیه گایگر مولر
paler
ناحیه محصور قلمروحدود
rimland
حومه ناحیه مرکزی
palest
ناحیه محصور قلمروحدود
common storage area
ناحیه اشتراکی انباره
palatinate
ناحیه قلمرو کنت
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
pierian
وابسته به ناحیه پیریا
local area network
شبکه ناحیه محلی
zones
ناحیه دسته بندی
coalfields
ناحیه ذغال خیز
crygenic region
ناحیه انجماد سنجی
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoom
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
biota
زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
rainfall area
منطقه بارش ناحیه بارندگی
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
infrasonic frequency range
ناحیه فرکانس مادون صوت
sector commander
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
superintendent registrar
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
zoomed
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com