Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
catchment area
ناحیه تحت پوشش
catchment areas
ناحیه تحت پوشش
Other Matches
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
nickel clad sheet
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screened
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle
پوشش مو پوشش شاخی
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
local
<adj.>
ناحیه ای
zone
ناحیه
regional
<adj.>
ناحیه ای
sympatric
هم ناحیه
realms
ناحیه
shires
ناحیه
shire
ناحیه
output area
ناحیه
reaches
ناحیه
reached
ناحیه
reaching
ناحیه
zones
ناحیه
sector
ناحیه
district
ناحیه
districts
ناحیه
situs
ناحیه
sectors
ناحیه
realm
ناحیه
subregion
ناحیه
proclimax
ناحیه
demesne
ناحیه
wards
ناحیه
ward
ناحیه
regions
ناحیه
region
ناحیه
reach
ناحیه
ranges
ناحیه
area
ناحیه
ranged
ناحیه
range
ناحیه
partition
ناحیه
areas
ناحیه
partitions
ناحیه
littoral
ناحیه ساحلی
district
ناحیه نظامی
Equator
ناحیه استوایی
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
residential area
ناحیه مسکونی
sector commander
فرمانده ناحیه
measuring range
ناحیه ی سنجش
recording eara
ناحیه ضبط
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
regionalism
ناحیه گرایی
zone of contact
ناحیه تماس
arid area
ناحیه خشک
area search
جستجوی ناحیه
indifference zone
ناحیه خنثی
input area
ناحیه ورودی
active area
ناحیه فعال
work area
ناحیه کاری
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
scan area
ناحیه پیمایش
intermediate zone
ناحیه ی میانی
silva
ناحیه جنگلی
range of variation
ناحیه انحراف
radius of action
ناحیه رانندگی
naval district
ناحیه دریایی
range of adjustment
ناحیه تنظیم
sciatic
ناحیه چاربند
terrain
زمین ناحیه
storage area
ناحیه انبارش
oral zone
ناحیه دهانی
pyramidal area
ناحیه هرمی
output area
ناحیه خروجی
suppressor area
ناحیه بازدارنده
touch spot
ناحیه بساوشی
the abdominal region
ناحیه شکم
two phase region
ناحیه دو فازی
skid row
ناحیه پست
overflow area
ناحیه سرریز
telephone area
ناحیه اتصال
soft spot
ناحیه نشست
range of variation
ناحیه تغییر
territorialization
ایجاد ناحیه
range of storke
ناحیه ضربه
districts
ناحیه نظامی
critical region
ناحیه شاخص
motor area
ناحیه حرکتی
lumbar
ناحیه کمر
heat affected zone
ناحیه پیوند
depletion barrier
ناحیه تخلیه
geiger muller region o. plateau
ناحیه قطع
buffer area
ناحیه میانگیر
genital zone
ناحیه تناسلی
broca's area
ناحیه بروکا
gold field
ناحیه زرخیز
depletion area
ناحیه تخلیه
goldfield
ناحیه زرخیز
dead space
ناحیه کور
part
سهم ناحیه
climatic region
ناحیه اقلیمی
frequency region
ناحیه فرکانس
forbidden zone
ناحیه ممنوع
Sept
ناحیه محصو
common area
ناحیه مشترک
zone
منطقه ناحیه
edge zone
ناحیه لبه
zones
منطقه ناحیه
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
depletion layer
ناحیه تخلیه
region
ناحیه عملیات
fixed area
ناحیه ثابت
depletion zone
ناحیه تخلیه
regions
ناحیه عملیات
slums
ناحیه فقیرنشین
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
audio range
ناحیه صوتی
boom swing
ناحیه لرزش
critical region
ناحیه بحرانی
slum
ناحیه فقیرنشین
baffle area
ناحیه کور
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
sector
خط کش ریاضی ناحیه
regions
ناحیه نظامی
regions
ناحیه فضا
critical area
ناحیه بحرانی
region
ناحیه نظامی
region
ناحیه فضا
domains
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
rimland
حومه ناحیه مرکزی
domain
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
palatinate
ناحیه قلمرو کنت
drilling range
ناحیه مته کاری
executive area
ناحیه هماهنگ ساز
sylva
درختان جنگلی یک ناحیه
papas
پاپ کشیش ناحیه
papa
پاپ کشیش ناحیه
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
space charge
ناحیه بار فضا
delinquency area
ناحیه بزه خیز
shielding region
ناحیه حفافت کننده
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
climate
ناحیه اوضاع جوی
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
crygenic region
ناحیه انجماد سنجی
paler
ناحیه محصور قلمروحدود
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
popliteal
مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal
مربوط به ناحیه رکبی
pierian
وابسته به ناحیه پیریا
climates
ناحیه اوضاع جوی
palest
ناحیه محصور قلمروحدود
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
coalfield
ناحیه ذغال خیز
coalfields
ناحیه ذغال خیز
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
pale
ناحیه محصور قلمروحدود
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
geiger muller region o. plateau
ناحیه گایگر مولر
long wave range
ناحیه موج بلند
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
local area network
شبکه ناحیه محلی
zonule
منطقه یا ناحیه کوچک
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
auditory projection area
ناحیه ادراک شنیداری
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
bailiwick
ناحیه قلمرو مامور
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
common storage area
ناحیه اشتراکی انباره
tertiary projection area
ناحیه فرافکنی سوم
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
zones
ناحیه دسته بندی
zone
ناحیه دسته بندی
naval district
ناحیه عملیات دریایی
coal field
ناحیه زغال خیز
fingerprint region
ناحیه اثر انگشتی
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zooms
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
infrasonic frequency range
ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
exurb
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
weaknesses
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
mine feild
ناحیه مین گذاری شده
zoomed
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoom
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
biota
زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weakest
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com