Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
range of storke
ناحیه ضربه
Other Matches
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
ranged
ناحیه
districts
ناحیه
reaches
ناحیه
range
ناحیه
ward
ناحیه
wards
ناحیه
reaching
ناحیه
ranges
ناحیه
partition
ناحیه
partitions
ناحیه
output area
ناحیه
sympatric
هم ناحیه
subregion
ناحیه
sectors
ناحیه
shire
ناحیه
shires
ناحیه
realm
ناحیه
realms
ناحیه
areas
ناحیه
zones
ناحیه
area
ناحیه
sector
ناحیه
proclimax
ناحیه
region
ناحیه
demesne
ناحیه
district
ناحیه
regions
ناحیه
local
<adj.>
ناحیه ای
zone
ناحیه
regional
<adj.>
ناحیه ای
reach
ناحیه
situs
ناحیه
reached
ناحیه
dead space
ناحیه کور
boom swing
ناحیه لرزش
edge zone
ناحیه لبه
depletion area
ناحیه تخلیه
skid row
ناحیه پست
the abdominal region
ناحیه شکم
suppressor area
ناحیه بازدارنده
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
soft spot
ناحیه نشست
range of variation
ناحیه تغییر
territorialization
ایجاد ناحیه
recording eara
ناحیه ضبط
telephone area
ناحیه اتصال
range of variation
ناحیه انحراف
sector
خط کش ریاضی ناحیه
range of adjustment
ناحیه تنظیم
storage area
ناحیه انبارش
broca's area
ناحیه بروکا
genital zone
ناحیه تناسلی
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
radius of action
ناحیه رانندگی
depletion layer
ناحیه تخلیه
zones
منطقه ناحیه
scan area
ناحیه پیمایش
sciatic
ناحیه چاربند
sector commander
فرمانده ناحیه
critical area
ناحیه بحرانی
zone
منطقه ناحیه
critical region
ناحیه بحرانی
depletion zone
ناحیه تخلیه
pyramidal area
ناحیه هرمی
buffer area
ناحیه میانگیر
depletion barrier
ناحیه تخلیه
Sept
ناحیه محصو
silva
ناحیه جنگلی
climatic region
ناحیه اقلیمی
residential area
ناحیه مسکونی
common area
ناحیه مشترک
critical region
ناحیه شاخص
terrain
زمین ناحیه
district
ناحیه نظامی
part
سهم ناحیه
littoral
ناحیه ساحلی
districts
ناحیه نظامی
input area
ناحیه ورودی
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
measuring range
ناحیه ی سنجش
indifference zone
ناحیه خنثی
heat affected zone
ناحیه پیوند
goldfield
ناحیه زرخیز
gold field
ناحیه زرخیز
regions
ناحیه عملیات
regions
ناحیه نظامی
regionalism
ناحیه گرایی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
slum
ناحیه فقیرنشین
slums
ناحیه فقیرنشین
lumbar
ناحیه کمر
Equator
ناحیه استوایی
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
region
ناحیه فضا
region
ناحیه نظامی
region
ناحیه عملیات
regions
ناحیه فضا
geiger muller region o. plateau
ناحیه قطع
frequency region
ناحیه فرکانس
touch spot
ناحیه بساوشی
active area
ناحیه فعال
area search
جستجوی ناحیه
arid area
ناحیه خشک
audio range
ناحیه صوتی
work area
ناحیه کاری
naval district
ناحیه دریایی
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
overflow area
ناحیه سرریز
oral zone
ناحیه دهانی
two phase region
ناحیه دو فازی
baffle area
ناحیه کور
zone of contact
ناحیه تماس
output area
ناحیه خروجی
motor area
ناحیه حرکتی
forbidden zone
ناحیه ممنوع
fixed area
ناحیه ثابت
coalfields
ناحیه ذغال خیز
catchment area
ناحیه تحت پوشش
catchment areas
ناحیه تحت پوشش
zones
ناحیه دسته بندی
naval district
ناحیه عملیات دریایی
fingerprint region
ناحیه اثر انگشتی
primary sensory area
ناحیه حسی نخستین
popliteal
مربوط به ناحیه رکبی
poplitaeal
مربوط به ناحیه رکبی
geiger muller region o. plateau
ناحیه گایگر مولر
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
coalfield
ناحیه ذغال خیز
zone
ناحیه دسته بندی
palest
ناحیه محصور قلمروحدود
paler
ناحیه محصور قلمروحدود
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
pale
ناحیه محصور قلمروحدود
primary projection area
ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range
ناحیه موج بلند
local area network
شبکه ناحیه محلی
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
drilling range
ناحیه مته کاری
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
palatinate
ناحیه قلمرو کنت
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
pierian
وابسته به ناحیه پیریا
executive area
ناحیه هماهنگ ساز
papas
پاپ کشیش ناحیه
common storage area
ناحیه اشتراکی انباره
coal field
ناحیه زغال خیز
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
tertiary projection area
ناحیه فرافکنی سوم
climate
ناحیه اوضاع جوی
climates
ناحیه اوضاع جوی
bailiwick
ناحیه قلمرو مامور
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
sylva
درختان جنگلی یک ناحیه
space charge
ناحیه بار فضا
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
zonule
منطقه یا ناحیه کوچک
papa
پاپ کشیش ناحیه
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
auditory projection area
ناحیه ادراک شنیداری
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
domains
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
domain
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
crygenic region
ناحیه انجماد سنجی
delinquency area
ناحیه بزه خیز
rimland
حومه ناحیه مرکزی
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
to level off
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
shielding region
ناحیه حفافت کننده
to level off
مسطح شدن
[ناحیه ای]
ward heeler
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
weak
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
exurb
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
weaker
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
mesogaster
معده بند ناحیه ناف
zoomed
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com