Dictiornary-Farsi | ناحیه فقیرنشین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
slum	ناحیه فقیرنشین
slums	ناحیه فقیرنشین


Other Matches

wrong side of the tracks <idiom>	قسمت فقیرنشین شهر
blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
skid row <idiom>	منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
situs	ناحیه
sector	ناحیه
reaches	ناحیه
subregion	ناحیه
district	ناحیه
zones	ناحیه
zone	ناحیه
reached	ناحیه
reach	ناحیه
demesne	ناحیه
sympatric	هم ناحیه
ranges	ناحیه
ranged	ناحیه
range	ناحیه
local <adj.>	ناحیه ای
regional <adj.>	ناحیه ای
districts	ناحیه
reaching	ناحیه
shires	ناحیه
proclimax	ناحیه
ward	ناحیه
region	ناحیه
areas	ناحیه
area	ناحیه
partitions	ناحیه
wards	ناحیه
partition	ناحیه
sectors	ناحیه
shire	ناحیه
realm	ناحیه
realms	ناحیه
regions	ناحیه
output area	ناحیه
range of adjustment	ناحیه تنظیم
telephone area	ناحیه اتصال
range of storke	ناحیه ضربه
critical area	ناحیه بحرانی
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
critical region	ناحیه بحرانی
dead space	ناحیه کور
territorialization	ایجاد ناحیه
commutation zone	ناحیه کموتاسیون
active area	ناحیه فعال
the abdominal region	ناحیه شکم
area search	جستجوی ناحیه
arid area	ناحیه خشک
audio range	ناحیه صوتی
baffle area	ناحیه کور
boom swing	ناحیه لرزش
broca's area	ناحیه بروکا
range of variation	ناحیه انحراف
climatic region	ناحیه اقلیمی
range of variation	ناحیه تغییر
storage area	ناحیه انبارش
two phase region	ناحیه دو فازی
common area	ناحیه مشترک
buffer area	ناحیه میانگیر
touch spot	ناحیه بساوشی
genital zone	ناحیه تناسلی
radius of action	ناحیه رانندگی
hypnogenic zone	ناحیه خواب زا
indifference zone	ناحیه خنثی
input area	ناحیه ورودی
intermediate zone	ناحیه ی میانی
soft spot	ناحیه نشست
skid row	ناحیه پست
littoral	ناحیه ساحلی
oral zone	ناحیه دهانی
scan area	ناحیه پیمایش
silva	ناحیه جنگلی
measuring range	ناحیه ی سنجش
sciatic	ناحیه چاربند
motor area	ناحیه حرکتی
recording eara	ناحیه ضبط
heat affected zone	ناحیه پیوند
goldfield	ناحیه زرخیز
pyramidal area	ناحیه هرمی
edge zone	ناحیه لبه
fixed area	ناحیه ثابت
forbidden zone	ناحیه ممنوع
suppressor area	ناحیه بازدارنده
frequency region	ناحیه فرکانس
naval district	ناحیه دریایی
geiger muller region o. plateau	ناحیه قطع
magnetic domain	ناحیه مغناطیسی
residential area	ناحیه مسکونی
overflow area	ناحیه سرریز
output area	ناحیه خروجی
gold field	ناحیه زرخیز
sector commander	فرمانده ناحیه
regions	ناحیه نظامی
districts	ناحیه نظامی
lumbar	ناحیه کمر
wernicke's area	ناحیه ورنیکه
regionalism	ناحیه گرایی
terrain	زمین ناحیه
Equator	ناحیه استوایی
erogenous zones	ناحیه شهوتزا
erogenous zone	ناحیه شهوتزا
zone of contact	ناحیه تماس
zones	منطقه ناحیه
Sept	ناحیه محصو
zone	منطقه ناحیه
district	ناحیه نظامی
sector	خط کش ریاضی ناحیه
work area	ناحیه کاری
region	ناحیه فضا
region	ناحیه نظامی
region	ناحیه عملیات
regions	ناحیه فضا
critical region	ناحیه شاخص
regions	ناحیه عملیات
part	سهم ناحیه
sectors	خط کش ریاضی ناحیه
pale	ناحیه محصور قلمروحدود
paler	ناحیه محصور قلمروحدود
shielding region	ناحیه حفافت کننده
to level off	مسطح شدن [ناحیه ای]
interference zone	ناحیه ی تداخل امواج
zone	ناحیه دسته بندی
interference area	ناحیه ی تداخل امواج
long wave range	ناحیه موج بلند
zones	ناحیه دسته بندی
local area network	شبکه ناحیه محلی
domain	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
space charge	ناحیه بار فضا
neck of the woods <idiom>	ناحیه یا قسمتی از کشور
pierian	وابسته به ناحیه پیریا
reverse flow regin	ناحیه جریان معکوس
wing	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
poplitaeal	مربوط به ناحیه رکبی
popliteal	مربوط به ناحیه رکبی
regionalistic	منطقهای ناحیه گرای
primary projection area	ناحیه فرافکنی نخستین
primary sensory area	ناحیه حسی نخستین
palatinate	ناحیه قلمرو کنت
rimland	حومه ناحیه مرکزی
naval district	ناحیه عملیات دریایی
motor perceptual region	ناحیه حرکتی- ادراکی
high frequency range	ناحیه ی فرکانس بالا
regionalist	منطقهای ناحیه گرای
winging	قسمتی از یک بخش یا ناحیه
domains	ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
hot temperature zone	ناحیه بسیار گرم
crygenic region	ناحیه انجماد سنجی
zonule	منطقه یا ناحیه کوچک
executive area	ناحیه هماهنگ ساز
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
auditory projection area	ناحیه ادراک شنیداری
climate	ناحیه اوضاع جوی
climates	ناحیه اوضاع جوی
delinquency area	ناحیه بزه خیز
common storage area	ناحیه اشتراکی انباره
coal field	ناحیه زغال خیز
papa	پاپ کشیش ناحیه
papas	پاپ کشیش ناحیه
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick	ناحیه قلمرو مامور
tertiary projection area	ناحیه فرافکنی سوم
drilling range	ناحیه مته کاری
fingerprint region	ناحیه اثر انگشتی
to level off	یکنواخت شدن [ناحیه ای]
palest	ناحیه محصور قلمروحدود
heating zone	منطقه یا ناحیه حرارتی
coalfield	ناحیه ذغال خیز
coalfields	ناحیه ذغال خیز
catchment area	ناحیه تحت پوشش
catchment areas	ناحیه تحت پوشش
geiger muller region o. plateau	ناحیه گایگر مولر
forbidden energy zone	ناحیه انرژی ممنوع
coagulation	تجمع مواد در یک ناحیه
weaker	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
biota	زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
high frequency region of a spectrum	ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
weaknesses	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
mine feild	ناحیه مین گذاری شده
zoom	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
rainfall area	منطقه بارش ناحیه بارندگی
zoomed	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms	بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound	عازم ناحیه دور دست
hyperaesthesia	حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
superintendent registrar	سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
weak	ناحیه نزدیک نوک شمشیر
depth of hardening zone	عمق ناحیه سخت گردانی
sector commander	فرمانده ناحیه پدافند هوایی
vhf range	ناحیه فرکانس خیلی بالا
orbitonasal	وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
vorlage	خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
ward heeler	کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
exurb	ناحیه یا منطقهء خارج شهری

slum