Total search result: 203 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
magnetic domain |
ناحیه مغناطیسی |
|
|
Search result with all words |
|
beginning |
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد |
beginnings |
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد |
Other Matches |
|
magnetic induction |
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
botany |
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه |
medium |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
mediums |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
soft |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
softest |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
softer |
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد |
ferromagnetic material |
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود |
magnetic tapes |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
magnetic tape |
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال |
taped |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
record |
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد |
magnetic ink character recognition |
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی |
tape |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
tapes |
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها |
degauss |
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن |
magnetic skin effect |
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی |
magnetic blowout |
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی |
permalloy |
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند |
magnaflux |
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان |
magnetic deflector |
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی |
magnetic reluctance |
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی |
magnetic flow |
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی |
magnetic ritation |
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی |
magnetic flux density |
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی |
dispersion |
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی |
magnetic flux |
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی |
magnetic nuclear resonance |
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته |
reluctivity |
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی |
shire |
ناحیه |
shires |
ناحیه |
realm |
ناحیه |
realms |
ناحیه |
reach |
ناحیه |
sector |
ناحیه |
reaching |
ناحیه |
reaches |
ناحیه |
sectors |
ناحیه |
reached |
ناحیه |
zone |
ناحیه |
demesne |
ناحیه |
district |
ناحیه |
subregion |
ناحیه |
areas |
ناحیه |
situs |
ناحیه |
area |
ناحیه |
partitions |
ناحیه |
partition |
ناحیه |
sympatric |
هم ناحیه |
zones |
ناحیه |
proclimax |
ناحیه |
districts |
ناحیه |
regions |
ناحیه |
region |
ناحیه |
output area |
ناحیه |
regional <adj.> |
ناحیه ای |
ward |
ناحیه |
ranged |
ناحیه |
ranges |
ناحیه |
local <adj.> |
ناحیه ای |
wards |
ناحیه |
range |
ناحیه |
oral zone |
ناحیه دهانی |
sciatic |
ناحیه چاربند |
output area |
ناحیه خروجی |
heat affected zone |
ناحیه پیوند |
edge zone |
ناحیه لبه |
zones |
منطقه ناحیه |
overflow area |
ناحیه سرریز |
range of storke |
ناحیه ضربه |
recording eara |
ناحیه ضبط |
littoral |
ناحیه ساحلی |
range of variation |
ناحیه انحراف |
range of variation |
ناحیه تغییر |
pyramidal area |
ناحیه هرمی |
radius of action |
ناحیه رانندگی |
range of adjustment |
ناحیه تنظیم |
measuring range |
ناحیه ی سنجش |
lumbar |
ناحیه کمر |
silva |
ناحیه جنگلی |
Equator |
ناحیه استوایی |
district |
ناحیه نظامی |
erogenous zones |
ناحیه شهوتزا |
naval district |
ناحیه دریایی |
skid row |
ناحیه پست |
erogenous zone |
ناحیه شهوتزا |
scan area |
ناحیه پیمایش |
residential area |
ناحیه مسکونی |
sector commander |
فرمانده ناحیه |
soft spot |
ناحیه نشست |
sector |
خط کش ریاضی ناحیه |
districts |
ناحیه نظامی |
motor area |
ناحیه حرکتی |
sectors |
خط کش ریاضی ناحیه |
regionalism |
ناحیه گرایی |
terrain |
زمین ناحیه |
region |
ناحیه فضا |
slum |
ناحیه فقیرنشین |
critical region |
ناحیه بحرانی |
boom swing |
ناحیه لرزش |
forbidden zone |
ناحیه ممنوع |
critical region |
ناحیه شاخص |
baffle area |
ناحیه کور |
frequency region |
ناحیه فرکانس |
audio range |
ناحیه صوتی |
arid area |
ناحیه خشک |
area search |
جستجوی ناحیه |
zone of contact |
ناحیه تماس |
dead space |
ناحیه کور |
broca's area |
ناحیه بروکا |
slums |
ناحیه فقیرنشین |
buffer area |
ناحیه میانگیر |
region |
ناحیه نظامی |
region |
ناحیه عملیات |
regions |
ناحیه فضا |
regions |
ناحیه نظامی |
regions |
ناحیه عملیات |
commutation zone |
ناحیه کموتاسیون |
common area |
ناحیه مشترک |
part |
سهم ناحیه |
fixed area |
ناحیه ثابت |
climatic region |
ناحیه اقلیمی |
critical area |
ناحیه بحرانی |
work area |
ناحیه کاری |
wernicke's area |
ناحیه ورنیکه |
geiger muller region o. plateau |
ناحیه قطع |
hypnogenic zone |
ناحیه خواب زا |
suppressor area |
ناحیه بازدارنده |
indifference zone |
ناحیه خنثی |
input area |
ناحیه ورودی |
depletion layer |
ناحیه تخلیه |
depletion zone |
ناحیه تخلیه |
depletion barrier |
ناحیه تخلیه |
storage area |
ناحیه انبارش |
intermediate zone |
ناحیه ی میانی |
depletion area |
ناحیه تخلیه |
Sept |
ناحیه محصو |
zone |
منطقه ناحیه |
touch spot |
ناحیه بساوشی |
two phase region |
ناحیه دو فازی |
genital zone |
ناحیه تناسلی |
telephone area |
ناحیه اتصال |
territorialization |
ایجاد ناحیه |
the abdominal region |
ناحیه شکم |
gold field |
ناحیه زرخیز |
goldfield |
ناحیه زرخیز |
active area |
ناحیه فعال |
popliteal |
مربوط به ناحیه رکبی |
delinquency area |
ناحیه بزه خیز |
pierian |
وابسته به ناحیه پیریا |
crygenic region |
ناحیه انجماد سنجی |
poplitaeal |
مربوط به ناحیه رکبی |
executive area |
ناحیه هماهنگ ساز |
drilling range |
ناحیه مته کاری |
primary projection area |
ناحیه فرافکنی نخستین |
palatinate |
ناحیه قلمرو کنت |
primary sensory area |
ناحیه حسی نخستین |
common storage area |
ناحیه اشتراکی انباره |
climates |
ناحیه اوضاع جوی |
heating zone |
منطقه یا ناحیه حرارتی |
high frequency range |
ناحیه ی فرکانس بالا |
hot temperature zone |
ناحیه بسیار گرم |
long wave range |
ناحیه موج بلند |
local area network |
شبکه ناحیه محلی |
interference area |
ناحیه ی تداخل امواج |
interference zone |
ناحیه ی تداخل امواج |
papas |
پاپ کشیش ناحیه |
climate |
ناحیه اوضاع جوی |
geiger muller region o. plateau |
ناحیه گایگر مولر |
coal field |
ناحیه زغال خیز |
fingerprint region |
ناحیه اثر انگشتی |
regionalistic |
منطقهای ناحیه گرای |
naval district |
ناحیه عملیات دریایی |
breadbasket |
معده ناحیه حاصلخیز |
forbidden energy zone |
ناحیه انرژی ممنوع |
motor perceptual region |
ناحیه حرکتی- ادراکی |
bailiwick |
ناحیه قلمرو مامور |
auditory projection area |
ناحیه ادراک شنیداری |
papa |
پاپ کشیش ناحیه |
zone |
ناحیه دسته بندی |
domain |
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه |
sylva |
درختان جنگلی یک ناحیه |
tertiary projection area |
ناحیه فرافکنی سوم |
rimland |
حومه ناحیه مرکزی |
shielding region |
ناحیه حفافت کننده |
catchment areas |
ناحیه تحت پوشش |
regionalist |
منطقهای ناحیه گرای |
domains |
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه |
neck of the woods <idiom> |
ناحیه یا قسمتی از کشور |
zonule |
منطقه یا ناحیه کوچک |
winging |
قسمتی از یک بخش یا ناحیه |
wing |
قسمتی از یک بخش یا ناحیه |
zones |
ناحیه دسته بندی |
catchment area |
ناحیه تحت پوشش |
coagulation |
تجمع مواد در یک ناحیه |
reverse flow regin |
ناحیه جریان معکوس |
palest |
ناحیه محصور قلمروحدود |
paler |
ناحیه محصور قلمروحدود |
to level off |
یکنواخت شدن [ناحیه ای] |