Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English
Persian
unsightly
ناخوشایند
unbecoming
ناخوشایند
perverse
ناخوشایند
uncomfortable
ناخوشایند
uncomfortably
ناخوشایند
ill sorted
ناخوشایند
unlovely
ناخوشایند
Other Matches
uncomplimentary
بی تعارف ناخوشایند
hot potatoes
کار دشوار و ناخوشایند
hot potato
کار دشوار و ناخوشایند
to languish
پژولیدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
a bitter pill to swallow
<idiom>
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
hard porn
هرزهنگاریPornographyکهاعمالجنسیراواضح سریع و بصورت ناخوشایند نمایشمیدهد
to pass the buck to somebody
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
to pass the buck
<idiom>
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
to languish
فاسد شدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to bite the bullet
<idiom>
پذیرفتن انجام کاری و یا چیزی سخت یا ناخوشایند
to languish
ضایع شدن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to languish
هرز رفتن
[به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
to have to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sugar the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
to sweeten the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com