Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
myopathy
ناخوشی ماهیچه
Other Matches
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
triceps
ماهیچه سه سر
muscular strength
وی ماهیچه
filleting
ماهیچه
filleted
ماهیچه
fillet
ماهیچه
haunches
ماهیچه
muscle
ماهیچه
muscles
ماهیچه
cores
ماهیچه
core
ماهیچه
fillets
ماهیچه
brawn
ماهیچه
haunch
ماهیچه
torus
ماهیچه
taenia
ماهیچه
disease
ناخوشی
diseases
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
maladies
ناخوشی
ill health
ناخوشی
malady
ناخوشی
illness
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
indisposedness
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
had health
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
sickness
ناخوشی
muscularly
با نیروی ماهیچه
myocardium
ماهیچه قلب
myonicity
انقباض ماهیچه
dystaxia
رعشه در ماهیچه ها
myasthenia
سستی ماهیچه
myology
ماهیچه شناسی
myoclonus
تشنج ماهیچه
myography
شرح ماهیچه
myologist
ماهیچه شناس
myalgia
درد ماهیچه
muscled
ماهیچه دار
muscling
نمایش ماهیچه ها
buccinator
ماهیچه شیپوری
buccinal muscle
ماهیچه شیپوری
core box
قالب ماهیچه
myositis
اماس ماهیچه
jerking
انقباض ماهیچه
rectus
ماهیچه راست
rotator
ماهیچه گردنده
smooth muscle
ماهیچه صاف
splenius
ماهیچه سر جنبان
striate muscle
ماهیچه مخطط
unstriped muscle
ماهیچه صاف
quadriceps
ماهیچه چهارسر
psoas
ماهیچه کمر
jerks
انقباض ماهیچه
jerk
انقباض ماهیچه
gluteus
ماهیچه سرین
obturator
ماهیچه مسدود
jerked
انقباض ماهیچه
popliteus
ماهیچه پس زانو
pronator
ماهیچه مکب
haunches
ماهیچه طاق
haunch
ماهیچه طاق
mal de mer
ناخوشی دریا
laryngopathy
ناخوشی خرخره
pathognomic
نماینده ناخوشی
impaludism
ناخوشی مردابی
hepatic disease
ناخوشی جگر
liver trouble
ناخوشی جگر
maldemer
ناخوشی دریا
pathogeny
پیدایش ناخوشی
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
morbific
ناخوشی اور
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
morbific
تولیدکننده ناخوشی
pathognomomical
نماینده ناخوشی
microzym
میکرب ناخوشی
dermatopathy
ناخوشی پوست
enteropathy
ناخوشی رودهای
bulimy
ناخوشی گرسنگی
biliousness
ناخوشی زردابی
morbid
ویژه ناخوشی
spell
حمله ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
spells
حمله ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
diagnosis
تشخیص ناخوشی
diagnoses
تشخیص ناخوشی
liver
ناخوشی جگر
livers
ناخوشی جگر
estival
ناخوشی تابستانی
d.muscle
ماهیچه انبساط دهنده
core print
تکیه گاه ماهیچه
constrictor
ماهیچه جمع کننده
psittacine magnus
ماهیچه بزرگ کمر
myogenic
وابسته به ریشه ماهیچه
corrugator
ماهیچه چین دهنده
bradyarthria
کندگویی عصبی- ماهیچه یی
myomatous
وابسته به اماس ماهیچه
bicipital
مربوط به ماهیچه دوسر
myoma
غده بافت ماهیچه
myocarditis
اماس ماهیچه قلب
bicipital
دارای ماهیچه دوسر
myograph
واکنش نگار ماهیچه
rhomboid muscle
ماهیچه چهارگوش معین
brawny
گوشتالو ماهیچه دار
sphincter
ماهیچه باسطه چلانه
inotropic
موجب انقباض ماهیچه
triceps extension
تمرین تقویت ماهیچه سه سر
unstriped muscle
ماهیچه غیر مخطط
sarcology
گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
psittacine parvus
ماهیچه کوچک کمر
emg
برق نگاری ماهیچه
hyperkinesia or sis
تشنج کش واکش ماهیچه
thewed
ماهیچه دار نیرومند
lumbrical
ماهیچه انگشت یا پنجه
electromyography
برق نگاری ماهیچه
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
qualm
ناخوشی همه جاگیر
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
pandemics
ناخوشی همه گیر
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
qualms
ناخوشی همه جاگیر
pandemic
ناخوشی همه گیر
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
bunt
ناخوشی قارچی گندم
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
mussculature
بخش یا ترتیب ماهیچه هادربدن
charley horse
سختی وگرفتگی دردناک ماهیچه
myoscope
الت دیدن انقباض ماهیچه
musculation
بخش یا ترکیب ماهیچه هادربدن
kinesalgia
دردی که ازجنبش ماهیچه پیداشود
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
masseter
ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
d. muscle
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
musculature
وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
cramps
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
cringe
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
interspinalis
ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
cringes
چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
myocarditis
اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
helminthiasis
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com