English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
unsound ناخوش نادرست
Other Matches
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
morbid ناخوش
he was taken ill ناخوش شد
he fell ill ناخوش شد
crapulous ناخوش
sick ناخوش
sickliest ناخوش
sickly ناخوش
unwell ناخوش
ailing ناخوش
ills ناخوش
ill- ناخوش
ill ناخوش
sickest ناخوش
peccant ناخوش
sicklier ناخوش
he is rather i. than sick ناخوش نیست
to be out of health ناخوش بودن
he thought ناخوش است
he is sick او ناخوش است
sickens ناخوش کردن
distempered اشفته ناخوش
dangeously sick خطرناکانه ناخوش
sickened ناخوش کردن
sicken ناخوش کردن
sickish کمی ناخوش
distasteful ناخوش ایند
unwelcome ناخوش ایند
unpleasantly ناخوش ایند
under the weather <idiom> ناخوش بودن
ungrateful ناخوش ایند
unpleasant ناخوش ایند
sickener چیز ناخوش کننده
no picnic <idiom> ناخوش آیند ،مشکل
sick unto ناخوش سخت یا مردنی
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
unsavory ناگوار ناخوش ایند
undesirable ناخوش ایند ناخواسته
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
he is liable to become sick در معرض ناخوش شدن است
it is true that he was sick راست است که او ناخوش بود
to take to ones bed دربستربیماری افتادن ناخوش شدن
horribly <adv.> خیلی ناخوش آیند [اصطلاح روزمره]
to smoke oneself sick از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
incredibly <adv.> خیلی ناخوش آیند [اصطلاح روزمره]
in error <adj.> نادرست
amiss نادرست
erroneous نادرست
inaccurate نادرست
imprecise نادرست
unfair نادرست
unfairly نادرست
out of order نادرست
out of a نادرست
out of trim نادرست
infirmly نادرست
inconsequent نادرست
inconsecutive نادرست
false code کد نادرست
crooked نادرست
wrongful نادرست
sinister کج نادرست
trumped-up نادرست
trumped up نادرست
spurious نادرست
phonies نادرست
phoneys نادرست
phoney نادرست
false <adj.> نادرست
phony نادرست
fouls نادرست
dishonest نادرست
fouled نادرست
inexact نادرست
foul نادرست
foulest نادرست
unsafe نادرست
false نادرست
fouler نادرست
impure نادرست
miscue ضربه نادرست
foul play کار نادرست
inexactly بطور نادرست
wrong information اطلاعات نادرست
wrong answers پاسخهای نادرست
misinformation خبر نادرست
jackleg ناشی نادرست
error عقیده نادرست
untrue نادرست خائن
fallacy of composition تعمیم نادرست
vicious بدطینت نادرست
improper نامناسب نادرست
wrongfully بطور نادرست
foul bill of lading بارنامه نادرست
distractor گزینه نادرست
false code رمز نادرست
heterography املای نادرست
inaccurately بطور نادرست
by indirection با وسائل نادرست
false information خبر نادرست
mispronounciation تلفظ نادرست
chucked پرتاب نادرست
chuck پرتاب نادرست
mispronunciations تلفظ نادرست
mispronunciation تلفظ نادرست
misconstructions تفسیر نادرست
misconstructions تعبیر نادرست
misconstruction تفسیر نادرست
misconstruction تعبیر نادرست
inaccurate نادرست یا غلط
errors عقیده نادرست
paralogism قیاس نادرست
false ساختگی نادرست
chucks پرتاب نادرست
false information اطلاعات نادرست
mistranslation ترجمه نادرست
missatement گفته نادرست
foozle بدساختن ضربت نادرست
paralpgize قیاس نادرست ساختن
suggestio falsi افهار و اعلام نادرست
sigmatism تلفظ نادرست حرف " س "
lied سخن نادرست گفتن
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
wild cat بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
mininformation اطلاع یا خبر نادرست
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
true false questions پرسشهای درست- نادرست
lie سخن نادرست گفتن
prismatic spectacles عینک نادرست نما
unfair trade practice اعمال تجاری نادرست
incorrect نادرست یا به همراه خطا
malfunction نادرست عمل کردن
malfunctions نادرست عمل کردن
lies سخن نادرست گفتن
malfunctioned نادرست عمل کردن
false start اغاز نادرست خطا در شروع
wide of the mark <idiom> از هدف به دور بردن ،نادرست
mal خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
an i calculation حساب نادرست یا غیر دقیق
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
logical معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skew میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing میزان کردن چیزی به صورت نادرست
zeros 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Everybody condemned his foolish behaviour . همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
contamination ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
ambiguity خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
ambiguities خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
zeroes 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zero 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
grammatical error استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
semantics خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
debounce جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
mis پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis- پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
graft پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazards خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
grafted پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafts پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
fraud دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
NOR function = تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
neither nor function تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
frauds دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
component خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
denials تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
denial تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
boolean operation کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
fallacy of composition استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
burn out گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
palettes تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
NOT function تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
negatives سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
gaps سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
negative سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
gap سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
aliasing اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
logic یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
bombed یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com