English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (5 milliseconds)
English Persian
pulvinated نازبالشی محدب
Search result with all words
pulvinate محدب نازبالشی
Other Matches
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
bulgy محدب
gibbous محدب
crowning محدب
crowned محدب
convex محدب
convexo concave محدب ومقعر
convexo convex ازدوسو محدب
convexty بشکل محدب
quasi convex نیمه محدب
quasi convex شبه محدب
panduriform محدب الطرفین
convex slope شیب محدب
convex mirror اینه محدب
convex محدب گوژ
biconvex محدب الطرفین
camber weld جوش محدب
convex lens عدسی محدب
convexly حالت محدب داشتن
pulvinated frieze کتیبه کوژ یا محدب
quasi convex function تابع شبه محدب
quasi convex function تابع نیمه محدب
spherical faceplate صفحه محدب تلویزیون
crown gear چرخ دنده محدب
convex set مجموعه محدب [ریاضی]
knull [تزئین محدب شکل]
plano convex lens عدسی مسطح- محدب
biconvex lens عدسی محدب الطرفین
convex fillet weld جوش مغزی محدب
double convex lens عدسی محدب الطرفین
gibbously بطور محدب یا قوز
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser الت تقصیر عدسی محدب
pandurate شبیه ویولون محدب الطرفین
bowtell [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
carbuncle لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncles لعلی که تراش محدب داشته باشد
bowtelle [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
biconvex بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
egg-and-dart [تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
meniscus سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
ro round off کاو کردن محدب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com