English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
burner nozzle نازل سوخت پاش
injector nozzle نازل سوخت پاش
Other Matches
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
nozzles نازل
nozzle نازل
nozzle diaphragm دیافراگم نازل
at a low price بقیمت نازل
exhaust nozzle نازل خروجی
nozzle efficiency راندمان نازل
nozzle efficiency کارایی نازل
reduced price بهای نازل
de leval nozzle نازل همگرا
secondary nozzle نازل ثانویه
nozzle throat گلوگاه نازل
nozzle contraction نسبت همگرایی نازل
nozzle tester دستگاه ازمایش نازل
nozzle expasion ratio نسبت واگرایی نازل
main nozzle شیپوره یا نازل اصلی
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
con di nozzle نازل موتورجت با مقطع همگرا
plummeted نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummeting نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummet نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummets نازل شدن سرنگون وارافتادن
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
fuels سوخت
power fuel سوخت
propellant سوخت
propellants سوخت
catabolism سوخت
stoker سوخت
combustion سوخت
firing سوخت
fuelled سوخت
dissimilation سوخت
gasoline سوخت
burner frame سوخت
fueled سوخت
fuel سوخت
fuelling سوخت
metabolical سوخت وسازی
fire teazer سوخت انداز
octane سوخت ماشینی
feed tank مخزن سوخت
firer سوخت انداز
tank ماشین سوخت
feeders سوخت رسان
atomizers سوخت پاش
fueling سوخت گیری
fuel filter صافی سوخت
oil firing سوخت روغنی
fuel gas سوخت گازی
fuel air pump بوستر سوخت
fuel consumption مصرف سوخت
fossil fuel سوخت سنگوارهای
fossil fuels سوخت سنگوارهای
metabolic سوخت و سازی
feeder سوخت رسان
fuel engineering مهندسی سوخت
it excited my pity دلم سوخت
bulk petroleum سوخت مخزنی
gas fuel سوخت گازی
fule pump تلمبه سوخت
fuel meter سوخت سنج
fule pump پمپ سوخت
fule injection تزریق سوخت
fuel tap شیر سوخت
fuel tank مخزن سوخت
carburator سوخت رسان
fuel storage انبار سوخت
chemical fuel سوخت شیمیایی
fuel manifold چندراهی سوخت
ion burn یون سوخت
domestic fuel سوخت خانگی
fuel grade درجه سوخت
motor fule سوخت موتوری
fuel injection سوخت رسانی
avgas سوخت طیاره
aviation fuel سوخت هواپیما
stoker سوخت انداز
fuel pump پمپ سوخت
liquid propellant سوخت مایع
liquid fuel سوخت مایع
fuel economy اقتصاد سوخت
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
jet سوخت پاش
fuels سوخت دادن
fuels سوخت موتور
solid fuel سوخت جامد
burner سوخت پاش
burners سوخت پاش
atomisers سوخت افشان
atomisers سوخت پاش
atomizer سوخت افشان
atomizer سوخت پاش
atomizers سوخت افشان
tanker مخزن سوخت
tankers مخزن سوخت
stoke سوخت ریختن در
stoked سوخت ریختن در
fuelling سوخت موتور
fuelling سوخت دادن
jets سوخت پاش
jetted سوخت پاش
jetting سوخت پاش
choke دریچه سوخت
choked دریچه سوخت
chokes دریچه سوخت
fuel سوخت دادن
fuel سوخت موتور
fueled سوخت موتور
fuelled سوخت دادن
fuelled سوخت موتور
stoking سوخت ریختن در
The house burned down . خانه سوخت
stokes سوخت ریختن در
thickened fuel سوخت جامد
fireman سوخت انداز
rocket fuel سوخت راکت
firemen سوخت انداز
firemen سوخت گیر
refuelling سوخت گیری
fueled سوخت دادن
refuel سوخت گیری
rocket fuel سوخت موشک
refuelled سوخت گیری
refueled سوخت گیری
solid propellant سوخت جامد
refuels سوخت گیری
refueling سوخت گیری
metabolism سوخت وساز
metabolisms سوخت وساز
fireman سوخت گیر
metabolisms سوخت و ساز
raw fuel سوخت خام
metabolism سوخت و ساز
fuel endurance قدرت پایداری سوخت
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
Her face was sun-burnt. صورتش درآفتاب سوخت
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
What can't be cured must be endured. <idiom> باید سوخت و ساخت.
oilking متصدی سوخت و اب کشتی
regenerative gas firing سوخت گازی رژنراتیو
overfeed زیاد سوخت رساندن به
powdered coal firing سوخت خاک ذغال
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
spray carburetor کاربراتور سوخت پاش
natural gas firing سوخت گاز طبیعی
liquid propellant سوخت مایع موشک
gasoline gels سوخت تغلیظ شده
hypergolic fuel سوخت فوق حساس
i fell pity for him دلم برایش سوخت
i felt sorry for him دلم برایش سوخت
injector pump پمپ تزریق سوخت
liquid rocket راکت سوخت مایع
to mend the fire سوخت به اتش رساندن
peptized fuel سوخت تغلیظ شده
fuel reserve tank مخزن ذخیره سوخت
stokehold محل سوخت ریزی
fuel supply line لوله سوخت رسانی
stoker متصدی سوخت کوره
One must suffer in silence. باید سوخت وساخت
unusable fuel سوخت غیرقابل استفاده
fuel supply pump پمپ سوخت رسانی
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
thickened fuel سوخت تغلیظ شده
refuelling سوخت گیری کردن
refuel سوخت گیری کردن
refuel تجدید سوخت کردن
baf ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism سوخت و ساز پایه
firing عمل سوخت دادن
fuels سوخت گیری کردن
fuel endurance میزان تکافوی سوخت
fuelling سوخت گیری کردن
fuelled سوخت گیری کردن
breeder rocket راکت سوخت ساز
refueled تجدید سوخت کردن
air/fuel ratio نسبت هوا به سوخت
throttle دستگاه کنترل سوخت
throttled دستگاه کنترل سوخت
refuelling تجدید سوخت کردن
throttles دستگاه کنترل سوخت
throttling دستگاه کنترل سوخت
refuelled سوخت گیری کردن
refuelled تجدید سوخت کردن
refueling سوخت گیری کردن
refueling تجدید سوخت کردن
refueled سوخت گیری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com