English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
con di nozzle نازل موتورجت با مقطع همگرا
Other Matches
de leval nozzle نازل همگرا
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
jet lift استفاده از تراست موتورجت
reverser برگرداننده جریان خروجی موتورجت
residual thrust تراست تولیدشده توسط موتورجت
diffuser area ratio نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
convergent همگرا
geometrical percentage درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
convergent validity اعتبار همگرا
convergence coil پیچک همگرا
convergent lens عدسی همگرا
convergent thinking تفکر همگرا
convergent meniscus lens عدسی هلالی همگرا
converging همگراشدن همگرا بودن
converge همگراشدن همگرا بودن
converged همگراشدن همگرا بودن
converges همگراشدن همگرا بودن
convergent خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
nozzles نازل
nozzle نازل
nozzle throat گلوگاه نازل
secondary nozzle نازل ثانویه
reduced price بهای نازل
at a low price بقیمت نازل
nozzle efficiency کارایی نازل
nozzle efficiency راندمان نازل
nozzle diaphragm دیافراگم نازل
exhaust nozzle نازل خروجی
injector nozzle نازل سوخت پاش
burner nozzle نازل سوخت پاش
nozzle expasion ratio نسبت واگرایی نازل
main nozzle شیپوره یا نازل اصلی
nozzle contraction نسبت همگرایی نازل
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
nozzle tester دستگاه ازمایش نازل
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
plummet نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummeted نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummeting نازل شدن سرنگون وارافتادن
plummets نازل شدن سرنگون وارافتادن
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
cross section مقطع
cutting مقطع
profiles مقطع
profiling مقطع
sections مقطع
section مقطع
tablature مقطع
profile مقطع
segments مقطع
segment مقطع
profiled مقطع
transverse section مقطع عرضی
trough section مقطع ناودانی
areas سطح مقطع
lobule مقطع کوچک
profile مقطع عرضی
transition section مقطع تبدیل
necking تنگی مقطع
area سطح مقطع
profiled مقطع عرضی
root section مقطع ریشه
oblique section مقطع اریب
profiles مقطع عرضی
sectional area سطح مقطع
soil profile مقطع خاک
profiling مقطع عرضی
structural section مقطع سازهای
oblique section مقطع مایل
rectangular section مقطع مستطیلی
coil section مقطع بوبین
cross section area سطح مقطع
compact section مقطع فشرده
cross section سطح مقطع
cross reaction سطح مقطع
cross section مقطع عرضی
circular cross section مقطع گرد
conic section مقطع مخروطی
absorption cross section مقطع جذب
half section نیم مقطع
aerofoil مقطع ایرودینامیکی
airfoil مقطع ایرودینامیکی
interrupted quick flashing light چشمک زن تند مقطع
transection برش یا مقطع عرضی
work surface سطح مقطع اصلی
vintage model الگوی مقطع زمانی
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
box section مقطع قوسی سکل
box spar تیرکهای با مقطع مربع
work surfaces سطح مقطع اصلی
egg shaped section مقطع تخم مرغی
horseshoe shaped section مقطع نعل اسبی
cross sectional area سطح مقطع عرضی
intermediate frequency section مقطع فرکانس میانی
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
cross section سطح مقطع موثر
inelastic cross section مقطع برخورد ناکشسان
cross section سطح مقطع عرضی
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
syllabify تقسیم به هجای مقطع کردن
flumming تنگ کردن مقطع جریان اب
form grind سنگ زدن در مقطع طولی
uncurtailed bars ارماتور بدون تقلیل مقطع
winding crodd section سطح مقطع سیم پیچی
podite مقطع با بند پای بندپایان
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
cross section نیمرخ پهنا مقطع موثر
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
economic section انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
poiseuille flow جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
hachures خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
parallel aerofoil ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
barn واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
contraction ratio نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
at this age [در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com