English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
Other Matches
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
constant آنچه تغییر نمیکند
constants آنچه تغییر نمیکند
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
defective خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
down مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
local آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
hedgehoggy ناسازگار
unadjusted ناسازگار
insalubrious ناسازگار
maladapted ناسازگار
disagreeable ناسازگار
maladjusted ناسازگار
instansigent ناسازگار
discordant ناسازگار
uncompromisingly سخت ناسازگار
aliens ناسازگار بودن
ill sorted ناسازگار ناپسند
inconsistently بطور ناسازگار
uncompromising سخت ناسازگار
incompatibly بطور ناسازگار
abhorrent بیمناک ناسازگار
alien ناسازگار بودن
ill-assorted ناسازگار - ناهمجور
adverse ناسازگار مضر
conflictive بهم ناسازگار
mutually exclusive دو به دو ناسازگار مانعه الجمع
aliens ناسازگار غریبه بودن
alien ناسازگار غریبه بودن
incongruously بطور ناجوریا ناسازگار
incompossible منافی یکدیگر ناسازگار
insociable ناسازگار غیرقابل معاشرت
irreconcilable جور نشدنی ناسازگار
conflicted ناسازگار بودن مبارزه کردن
inadaptable غیر قابل توافق ناسازگار
hedge hog ماشین لاروبی ادم ناسازگار
conflict ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicts ناسازگار بودن مبارزه کردن
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
doesn't نمیکند
it is secure عیب نمیکند
why does he not admit it چراتصدیق نمیکند
it makees no difference تفاوتی نمیکند
it makees no difference فرقی نمیکند
link تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is indifferent to me برای من فرقی نمیکند
it is not in good workingorder خوب کار نمیکند
fixes فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
it makes a t. difference تفاوت خیلی زیادی نمیکند
platform نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platforms نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
sticking points حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
coast is clear <idiom> هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
sticking point حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
inert که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
deadbeat <idiom> شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
chromometer ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
no parity ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
infallibilist کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
jus ex injuria non oritur تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
locals وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
fixes برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fix برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
ro ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
freed پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
frees پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
down مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
illegal دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
zero slot lan شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
i/o روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
faults مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
disagree مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing مخالف بودن ناسازگار بودن
discord ناجور بودن ناسازگار بودن
disagrees مخالف بودن ناسازگار بودن
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
producing آنچه تولید میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
auxiliaries آنچه کمک میکند
protective آنچه حافظت میکند
circulars آنچه در یک دایره می چرخد
authentic آنچه درست است
lightweights آنچه سنگین نیست
biased آنچه اریب دارد
lightweight آنچه سنگین نیست
unwanted آنچه لازم نیست
used آنچه جدید نیست
circular آنچه در یک دایره می چرخد
incoming آنچه از خارج می آید
circulating آنچه به راحتی می چرخد
exclusive آنچه شامل نمیشود
knowledge آنچه دانسته است
previous آنچه زودتر رخ میدهد
auxiliary آنچه کمک میکند
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
contiguous آنچه اثر می گذارد
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
normal معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
alterable آنچه قابل تغییر است
dependent آنچه به دلیلی متغیر است
transportable آنچه قابل حمل است
unedited آنچه ویرایش نشده است
What must be must be . <proverb> آنچه باید بشود خواهد شد .
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
variable آنچه قابل تغییر است
variables آنچه قابل تغییر است
valuing آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
immediate آنچه یکباره اتفاق افتد
Seldom seen soon forgotten . <proverb> از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
residual آنچه در پشت سر باقی می ماند
value آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
audible آنچه قابل شنیدن است
chargeable آنچه قابل شارژ است
selectable آنچه قابل انتخاب باشد
maskable آنچه نادیده گرفتنی است
malfunctions آنچه کامل کار نکند
malfunctioned آنچه درست کار نکند
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
malfunctioned آنچه کامل کار نکند
preformatted آنچه فرمت شده باشد
removable آنچه قابل جابجایی است
extensible آنچه قابل گسترش است
malfunctions آنچه درست کار نکند
expandable آنچه قابل گسترش باشد
exchangeable آنچه قابل تغییر است
computable آنچه قابل محاسبه است
malfunction آنچه کامل کار نکند
characteristically آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic آنچه مخصوص یا ویژه است
controllable آنچه قابل کنترل است
malfunction آنچه درست کار نکند
movable آنچه قابل حرکت است
recognizable آنچه قابل تشخیص است
interchangeable آنچه قابل تغییر است
quantifiable آنچه قابل شمارش است
requirements آنچه مورد نیاز است
approximating آنچه تقریبا درست است
hidden آنچه قابل دیدن نیست
identity آنچه کسی یا چیزی است
identities آنچه کسی یا چیزی است
flexible آنچه قابل تغییر است
availability آنچه به آسانی بدست آید
clears آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer آنچه به سادگی فهمیده میشود
recognizably آنچه قابل تشخیص است
convertible آنچه قابل تبدیل است
convertibles آنچه قابل تبدیل است
commonest آنچه اغلب اتفاق میافتد
commoners آنچه اغلب اتفاق میافتد
common آنچه اغلب اتفاق میافتد
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
irretrievable آنچه قابل بازگشت نیست
finished آنچه کامل شده است
prior آنچه قبلاگ رخ داده است
distant آنچه در محلی قرار دارد
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
significant آنچه معنای مخصوصی دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com