English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (5 milliseconds)
English Persian
non-cooperation ناسر به راهی
Other Matches
siding دو راهی
sidings دو راهی
aberration کج راهی
classification yard line دو راهی
explosive bolt سه راهی
fall back <idiom> راهی شدن
knee سه گوشه سه راهی
knees سه گوشه سه راهی
aberration کج راهی انحراف
slideway راهی که دران سر
explosive bolt سه راهی انفجاری
n way switch گزینه N راهی
y track سه راهی در خط اهن
jct چند راهی
socket دو راهی لوله
waif بچه سر راهی
departs راهی شدن
foundling بچه سر راهی
foundlings بچه سر راهی
depart راهی شدن
departing راهی شدن
interchanges پل چند راهی
interchanging پل چند راهی
interchange پل چند راهی
interchanged پل چند راهی
to take a course راهی را پیش گرفتن
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
by hook or by crook <idiom> بههر راهی ،به هر طریقی
socket putty [بطانه دو راهی لوله]
collecting tee سه راهی جمع کننده
distributing tee سه راهی توزیع کننده
great divide دو راهی مرگ و زندگی
foster بچه سر راهی پرستار
fostered بچه سر راهی پرستار
fostering بچه سر راهی پرستار
fosters بچه سر راهی پرستار
go درصدد بودن راهی شدن
goes درصدد بودن راهی شدن
to fret a passage راهی رابوسیله سایش بازکردن
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com