Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
invective	ناسزا گویی
revilement	ناسزا گویی
vituperation	ناسزا گویی
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
swearword	ناسزا
swear-words	ناسزا
blasphemy	ناسزا
swear	ناسزا
swear-word	ناسزا
blasphemies	ناسزا
swears	ناسزا
profanity	ناسزا
malison	ناسزا
call bad names	ناسزا گفتن
swears	ناسزا گفتن
swear	ناسزا گفتن
reviling	ناسزا گوئی
abusively	بطور ناسزا
scurrile	بد دهن ناسزا گو
revilingly	ناسزا گویان
revile	ناسزا گفتن
reviled	ناسزا گفتن
reviles	ناسزا گفتن
vituperatively	ناسزا گویان
scurrilous	بد دهن ناسزا گو
reviled	فحش دادن ناسزا
reviles	فحش دادن ناسزا
revile	فحش دادن ناسزا
He left fily a few choice words.	چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
to be rude to any one	به کسی بی احترامی کردن کسیرا ناسزا گفتن
pauciloquy	کم گویی
knop	گویی
hypologia	کم گویی
scandals	بد گویی
free spokenness	رک گویی
as thought	گویی
scandal	بد گویی
ingenuousness	رک گویی
candour	رک گویی
one would say	گویی
soliloquy	تک گویی
outdpokenness	رک گویی
candor	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
downrightness	رک گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
so to peaking	گویی
plain speaking	رک گویی
soliloquies	تک گویی
gratulation	تبریک گویی
rants	بیهوده گویی
free spokenness	ساده گویی
idiolalia	مهمل گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
cluttering	بریده گویی
facetiousness	بذله گویی
tachylalia	شتابان گویی
agitolalia	شتابان گویی
witticisms	بذله گویی
tachyphemia	شتابان گویی
divination	غیب گویی
echolalia	پژواک گویی
divagation	پریشان گویی
extemporization	بالبداهه گویی
echophrasia	پژواک گویی
witticism	بذله گویی
leasing	دروغ گویی
ambage	ابهام گویی
iterance	باز گویی
wittiness	بذله گویی
waggery	بذله گویی
verbalization	دراز گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
wittiness	لطیفه گویی
word salad	اشفته گویی
door-knob	دستگیره گویی
bullshit	گزافه گویی
stilted speech	مطنطن گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
missatement	خلاف گویی
metonymy	به تقریب گویی
logorrhea	پراکنده گویی
lallation	کودکانه گویی
polyphrasia	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
poeticism	شعر گویی
prate	یاوه گویی
soliloquize	تک گویی کردن
so to speak	چنانکه گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
rodomontade	گزاف گویی
rhodomontade	گزاف گویی
reticency	سکوت کم گویی
ranten	بیهوده گویی
pseudology	دروغ گویی
self contradiction	تناقض گویی
ranting	بیهوده گویی
disclosures	بی پرده گویی
repetitions	باز گویی
incoherence	گسسته گویی
ellipsis	بریده گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
improvisation	بدیهه گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
premonition	شوم گویی
repetition	باز گویی
overstatement	گزافه گویی
contradiction	خلاف گویی
disclosure	بی پرده گویی
gossips	اراجیف بد گویی
contradictions	خلاف گویی
overstatements	گزافه گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
ironies	وارونه گویی
irony	وارونه گویی
premonitions	شوم گویی
ranted	بیهوده گویی
verbosity	اطناب گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
knock	بد گویی کردن از
restatement	باز گویی
reticence	سکوت کم گویی
knocked	بد گویی کردن از
piffle	مهمل گویی
restatements	باز گویی
jocose	بذله گویی
jocosely	بذله گویی
knocks	بد گویی کردن از
exaggeration	گزافه گویی
gossip	اراجیف بد گویی
jest	بذله گویی
rant	بیهوده گویی
jests	بذله گویی
bullshit	چرند گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
overstated	گزافه گویی کردن
effusively	چنانکه گویی بریزد
veridical	از روی حقیقت گویی
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
bounce	جست گزاف گویی
dote	پرت گویی کردن
bounced	جست گزاف گویی
bounces	جست گزاف گویی
toucher	گویی که باجک برخوردکند
doted	پرت گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
witticisms	شوخی لطیفه گویی
pleasantries	بذله گویی شوخی
witticism	شوخی لطیفه گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
pleasantry	بذله گویی شوخی
delirium	پرت گویی دیوانگی
divining rod	چوب غیب گویی
overstates	گزافه گویی کردن
corespondent	مسئول جواب گویی
divine	غیب گویی کردن
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
divined	غیب گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
fribble	یاوه گویی کردن
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
natters	یاوه گویی کردن
nattering	یاوه گویی کردن
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
nattered	یاوه گویی کردن
it look as if	چنین مینماید که گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
natter	یاوه گویی کردن
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
hyperbole	غلو گزاف گویی
forebode	پیش گویی کردن
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
hyperbolize	گزافه گویی کردن
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com