Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
irreverend
ناشایسته برای احترام گذاری
Other Matches
intestable
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
stand in awe of
<idiom>
احترام قائل شدن برای
to hold somebody in esteem
برای کسی احترام قائل شدن
complimentary mourning
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
price line pricing
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
salvoes
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
key
کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
encryption
استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
tick mark
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
plow back
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
encoding
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
sea marker
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
marking ink
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
tetragraph
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
burn in
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
improper
ناشایسته
unbecoming
ناشایسته
inconcinnate
ناشایسته
dishonorable
ناشایسته
infelicitious
ناشایسته
desertless
ناشایسته
unseemly
ناشایسته
inapposite
ناشایسته
inapt
ناشایسته
unfit
ناشایسته
unmeet
ناشایسته
dishonourable
ناشایسته
unworthy
ناشایسته
indecent language
سخن ناشایسته
badly
بطور ناشایسته
dishonourably
بطور ناشایسته
ineligibly
بطور ناشایسته
indecently
بطور ناشایسته
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
incompetent
غیر کافی ناشایسته
worshipless
غیر محترم ناشایسته
to die like a dog
پست و ناشایسته هلاک شدن
pos
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
stripping
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
plotter
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
reverently
با احترام
reverentially
با احترام
respectfulness
احترام
obeisance
احترام
tribute
احترام
tributes
احترام
disrespectable
بی احترام
obeisances
احترام
revering
احترام
greeting
احترام
curtseying
احترام
curtsied
احترام
curtsies
احترام
curtsy
احترام
curtsying
احترام
reverence
احترام
revere
احترام
respectability
احترام
regard
احترام
regarded
احترام
regards
احترام
greetings
احترام
worshipless
بی احترام
honourableness
احترام
curtsey
احترام
honor
احترام
ennoblement
احترام
revered
احترام
reveres
احترام
respectful
پر احترام ابرومند
saluting
احترام نظامی
homage
ادای احترام
venerator
احترام کننده
honor
احترام کردن به
to look up
احترام گذرادن
irrespective
احترام نگذار
look up to
<idiom>
احترام گذاشتن به
in deference to
به پاس احترام
salute
احترام نظامی
self esteem
احترام بنفس
salutes
احترام نظامی
saluted
احترام گذاشتن
saluted
احترام نظامی
to hold in respect
احترام کردن
salute
احترام گذاشتن
respectable
قابل احترام
saluting
احترام گذاشتن
to hold in respect
احترام گزاردن به
hold in respect
احترام گذاشتن به
self respect
احترام بخود
deferential
از روی احترام
veneration
احترام نیایش
honours
احترام کردن به
venerableness
احترام ارجمندی
venerability
احترام ارجمندی
irreverence
عدم احترام
respects
مراجعه احترام
honors
احترام کردن به
respect
احترام گذاشتن به
respect
مراجعه احترام
reverence
احترام گذاردن
to the color
شیپور احترام
honored
احترام کردن به
As a mark of respect ( esteem) .
بعلامت احترام
honoring
احترام کردن به
honour
احترام کردن به
honoured
احترام کردن به
honouring
احترام کردن به
deference
تمکین احترام
respects
احترام گذاشتن به
worshipful
شایسته احترام
greetings
احترام کننده
piping the side
احترام با سوت
hand salute
احترام با دست
salutes
احترام گذاشتن
greeting
احترام کننده
guard of honor
گارد احترام
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
officer of the guard
افسر گارد احترام
violates
هتک احترام کردن
violate
هتک احترام کردن
violated
هتک احترام کردن
honorable
لایق احترام شرافتمندانه
respect
احترام محترم شمردن
venerate
ستایش و احترام کردن
to do make or pay obeisance to
بکسی احترام گزاردن
respects
احترام محترم شمردن
pipe the side
تجمع گارد احترام
revere
احترام گذارندن حرمت
In deference to public opinion.
به احترام افکار عمومی
venerable
قابل احترام ارجمند
estimably
بطور قابل احترام
venerating
ستایش و احترام کردن
to the color
شیپور احترام پرچم
venerates
ستایش و احترام کردن
venerated
ستایش و احترام کردن
esteemed
فرد مورد احترام
revered
احترام گذارندن حرمت
interment flag
پرچم احترام شهدا
respect
[for somebody or something]
احترام
[به کسی یا چیزی]
to do homage
ادای احترام کردن
respectfulness
رعایت احترام وادب
to render homage
ادای احترام کردن
to pay homage
ادای احترام کردن
revering
احترام گذارندن حرمت
reveres
احترام گذارندن حرمت
national salute
احترام به پرچم ملی
to do homage to somebody
به کسی ادای احترام کردن
pipe the side
فرمان تجمع گارد احترام
side honors
مراسم ادای احترام در میزپاس
time honored
مورد احترام بعلت قدمت
side boy
گارد احترام میز پاس
defers
تسلیم شدن احترام گذاردن
a person of high standing
آدمی بالا مقام
[پر احترام]
to render homage to somebody
به کسی ادای احترام کردن
to pay homage to somebody
به کسی ادای احترام کردن
defer
تسلیم شدن احترام گذاردن
deferring
تسلیم شدن احترام گذاردن
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
Ferdowsi is held in the greatest respect.
فردوسی مورد احترام فراوان است
One must uphold ones dignity.
احترام هر کسی دست خودش است
You must have respect for your promises.
باید بقول خودتان احترام بگذارید
national salute
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
indention
تو گذاری
lineation
خط گذاری
coding
کد گذاری
to hold somebody in respect
[to hold somebody in high regard ]
کسی را محترم داشتن
[احترام گذاشتن به کسی]
weft insertion
پود گذاری
notations
نشان گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com