English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
toxic ناشی از زهراگینی
Other Matches
virulence زهراگینی
venomousness زهراگینی
toxic symptom نشانه زهراگینی یامسمومیت
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
skill less ناشی
skilless ناشی
muffing ناشی
muffs ناشی
maladroit ناشی
due ناشی از
mala filde ناشی
therefrom ناشی از ان
muffed ناشی
resultant ناشی
even tual ناشی
dilettantes ناشی
dilettanti ناشی
amateurish ناشی
descended ناشی
result ناشی
resulted ناشی
resulting ناشی
gauche ناشی کج
emergent ناشی
ills ناشی
ill- ناشی
ill ناشی
dilettante ناشی
on account of somebody [something] ناشی از
Due to ناشی از
muff ناشی
abnerval ناشی از عصب
issue ناشی شدن
issued ناشی شدن
issues ناشی شدن
hypostatic ناشی از ته نشینی
gaucherie ناشی گری
premune ناشی از جلوگیری
jackleg ناشی نادرست
irritative ناشی از تحریک
negligent ناشی از بی مبالاتی
dittographic ناشی ازتکراراشتباهی
due to an accident ناشی از یک حادثه
gremie بی تجربه و ناشی
novice ادم ناشی
guttural ناشی از گلو
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
adipic ناشی ازچربی
privative ناشی از محرومیت
internal ناشی ازدرون
awkward age سن خامکار [ناشی]
sequent منتج ناشی
awkwardness ناشی گری
emanates ناشی شدن
unfortunate ناشی ازبدبختی
tisy ناشی از مستی
awkward بی لطافت ناشی
variorum ناشی ازچندمنبع
novices ادم ناشی
unperfect ناشی نابلد
unskil ناشی بی مهارت
rise ناشی شدن از
rise ناشی شدن
emanate ناشی شدن
emanated ناشی شدن
stingy ناشی از خست
rhapsodical ناشی از احساسات
emanating ناشی شدن
rises ناشی شدن
rises ناشی شدن از
resulting ناشی شدن نتیجه
shear failure گسیختگی ناشی از برش
resulted ناشی شدن نتیجه
result ناشی شدن نتیجه
indiscriminate ناشی از عدم تبعیض
sentiment ضعف ناشی ازاحساسات
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
absorption losses تلفات ناشی از جذب
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
renunciative ناشی از انکار نفس
renunciatory ناشی از انکار نفس
use inheritance وراثت ناشی از کاربرد
royalistic ناشی از شاه پرستی
rube ادم دهاتی ناشی
scorbutic ناشی از کمبود ویتامین C
shear crack ترک ناشی از برش
shear stress تنش ناشی از برش
short sighted ناشی از کوته نظری
wind wave خیز اب ناشی از باد
wind wave موج ناشی از باد
war risks خطرات ناشی از جنگ
vinculo matrimonii ناشی از علقه زوجیت
toxic psychosis روان پریشی ناشی از سم
ravening حریص ناشی از حرص
profits a prendre حقوق ناشی از مزارعه
perjurious ناشی از پیمان شکنی
associative inhibition بازداری ناشی از تداعی
inexpertly ازروی ناشی گری
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
despiteous ناشی ازکینه یالج
diastrophic ناشی ازتغییرات ارضی
ebb current جریان ناشی از افت اب
pot valour دلپری ناشی از مستی
occupation disease امراض ناشی از کار
impiteous ناشی از سخت دلی
inexpertness ناشی گری بی تخصصی
interoceptive ناشی از امعاء واحشاء
intuitional ناشی از درک مستقیم
left handed واقع در سمت چپ ناشی
occupation authorities اقتدارات ناشی از اشغال
tutelar authority اختیار ناشی از قیومت
flows ناشی شدن فلو
arising رخ دادن ناشی شدن
arises رخ دادن ناشی شدن
arise رخ دادن ناشی شدن
proceed ناشی شدن از عایدات
proceeded ناشی شدن از عایدات
ingenious با هوش ناشی از زیرکی
well-intentioned ناشی از نیت خوب
flow ناشی شدن فلو
flowed ناشی شدن فلو
internal باطنی ناشی ازدرون
kinetic energy نیروی ناشی ازحرکت
comes رخ دادن ناشی شدن
well-meaning ناشی از قصد خوب
thoughtless لاقید ناشی از بی فکری
well meaning ناشی از قصد خوب
come رخ دادن ناشی شدن
repetitive stress injury اسیب ناشی از فشار تکراری
deflationary gap لطمه ناشی از رکود اقتصادی
rounding errors خطاهای ناشی از سرراست کردن
lewd ناشی از هرزگی شهوت پرست
derives ناشی شدن از منتج کردن
covenant in low تعهد ناشی ازحکم قانون
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
forced vibration ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
somatogenic ناشی از سلولهای جداری وبدنه
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
idols of the market اوهام ناشی از سخن وامیزش
rental income درامد ناشی از اجاره بها
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
faute de mieux همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
occupation authority اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
paganish بیت پرست ناشی ار شرک
deriving ناشی شدن از منتج کردن
form drag مقاومت ناشی از شکل جسم
derive ناشی شدن از منتج کردن
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
property income tax مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
dispersion error اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
idols of the cave اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
scrupulous ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
awesome حاکی از ترس ناشی از بیم
technological unemployment بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
catcher بوکسور ناشی کتک خور
hunger osteopathy بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
titular ناشی از لقب رسمی افتخاری
bizarre غیر مانوس ناشی از هوس
laity مردم غیر روحانی ناشی
lummox ادم ناشی وخام دست
greenhorns مبتدی ادم خام یا ناشی
maladroitness ناشی گری بیدست و پایی
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
greenhorn مبتدی ادم خام یا ناشی
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
well mcaning خوش نیت ناشی از قصدخوب
wind load سربار ناشی از اثرات باد
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
jus in re حق کامل و مطلق ناشی ازمالکیت عمومی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
waiting delay تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
idols of the theatre اوهام ناشی از اصول و قواعدمنطقی و فلسفی
truncation خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
induce خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
inducing خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induces خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
to die a violent death مردن ناشی ازمرگ غیر طبیعی
posthypnotic ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
induced خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
rat a tat tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
awkwardly از روی خام دستی یا ناشی گری
endogenous مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
deformation due to moisture and tempratu تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
commutator riple تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
eddy loss افت جریان ناشی از چرخش وپیچش
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com