English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
proceed ناشی شدن از عایدات
proceeded ناشی شدن از عایدات
Search result with all words
proceed ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
proceeded ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
Other Matches
revenue عایدات
income عایدات
proceeds عایدات
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
result ناشی
therefrom ناشی از ان
descended ناشی
maladroit ناشی
ill- ناشی
resulted ناشی
muffs ناشی
muffing ناشی
muffed ناشی
muff ناشی
due ناشی از
skilless ناشی
skill less ناشی
ill ناشی
dilettante ناشی
dilettantes ناشی
dilettanti ناشی
ills ناشی
emergent ناشی
gauche ناشی کج
mala filde ناشی
resultant ناشی
amateurish ناشی
resulting ناشی
even tual ناشی
on account of somebody [something] ناشی از
Due to ناشی از
privative ناشی از محرومیت
unfortunate ناشی ازبدبختی
rhapsodical ناشی از احساسات
awkwardness ناشی گری
sequent منتج ناشی
jackleg ناشی نادرست
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
emanates ناشی شدن
emanating ناشی شدن
premune ناشی از جلوگیری
emanate ناشی شدن
dittographic ناشی ازتکراراشتباهی
due to an accident ناشی از یک حادثه
issues ناشی شدن
issued ناشی شدن
issue ناشی شدن
awkward بی لطافت ناشی
negligent ناشی از بی مبالاتی
emanated ناشی شدن
tisy ناشی از مستی
stingy ناشی از خست
hypostatic ناشی از ته نشینی
novices ادم ناشی
gaucherie ناشی گری
unperfect ناشی نابلد
unskil ناشی بی مهارت
rises ناشی شدن
rises ناشی شدن از
awkward age سن خامکار [ناشی]
gremie بی تجربه و ناشی
toxic ناشی از زهراگینی
irritative ناشی از تحریک
novice ادم ناشی
adipic ناشی ازچربی
rise ناشی شدن از
guttural ناشی از گلو
abnerval ناشی از عصب
internal ناشی ازدرون
variorum ناشی ازچندمنبع
rise ناشی شدن
despiteous ناشی ازکینه یالج
indiscriminate ناشی از عدم تبعیض
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
absorption losses تلفات ناشی از جذب
come رخ دادن ناشی شدن
comes رخ دادن ناشی شدن
kinetic energy نیروی ناشی ازحرکت
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
occupation authorities اقتدارات ناشی از اشغال
impiteous ناشی از سخت دلی
thoughtless لاقید ناشی از بی فکری
diastrophic ناشی ازتغییرات ارضی
left handed واقع در سمت چپ ناشی
inexpertness ناشی گری بی تخصصی
result ناشی شدن نتیجه
sentiment ضعف ناشی ازاحساسات
resulted ناشی شدن نتیجه
ebb current جریان ناشی از افت اب
inexpertly ازروی ناشی گری
associative facilitation سهولت ناشی از تداعی
resulting ناشی شدن نتیجه
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
interoceptive ناشی از امعاء واحشاء
associative inhibition بازداری ناشی از تداعی
intuitional ناشی از درک مستقیم
wind wave خیز اب ناشی از باد
rube ادم دهاتی ناشی
scorbutic ناشی از کمبود ویتامین C
shear crack ترک ناشی از برش
shear failure گسیختگی ناشی از برش
shear stress تنش ناشی از برش
short sighted ناشی از کوته نظری
flow ناشی شدن فلو
flowed ناشی شدن فلو
internal باطنی ناشی ازدرون
war risks خطرات ناشی از جنگ
toxic psychosis روان پریشی ناشی از سم
tutelar authority اختیار ناشی از قیومت
use inheritance وراثت ناشی از کاربرد
vinculo matrimonii ناشی از علقه زوجیت
flows ناشی شدن فلو
wind wave موج ناشی از باد
royalistic ناشی از شاه پرستی
well-intentioned ناشی از نیت خوب
occupation disease امراض ناشی از کار
arise رخ دادن ناشی شدن
profits a prendre حقوق ناشی از مزارعه
well meaning ناشی از قصد خوب
pot valour دلپری ناشی از مستی
arising رخ دادن ناشی شدن
ingenious با هوش ناشی از زیرکی
renunciative ناشی از انکار نفس
ravening حریص ناشی از حرص
well-meaning ناشی از قصد خوب
renunciatory ناشی از انکار نفس
perjurious ناشی از پیمان شکنی
arises رخ دادن ناشی شدن
form drag مقاومت ناشی از شکل جسم
hunger osteopathy بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
dispersion error اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
deflationary gap لطمه ناشی از رکود اقتصادی
covenant in low تعهد ناشی ازحکم قانون
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
faute de mieux همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
forced vibration ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
idols of the cave اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
idols of the market اوهام ناشی از سخن وامیزش
rounding errors خطاهای ناشی از سرراست کردن
repetitive stress injury اسیب ناشی از فشار تکراری
occupation authority اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
rental income درامد ناشی از اجاره بها
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
property income tax مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
property income درامد ناشی از املاک ومستغلات
lummox ادم ناشی وخام دست
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
wind load سربار ناشی از اثرات باد
well mcaning خوش نیت ناشی از قصدخوب
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
technological unemployment بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
somatogenic ناشی از سلولهای جداری وبدنه
paganish بیت پرست ناشی ار شرک
greenhorns مبتدی ادم خام یا ناشی
lewd ناشی از هرزگی شهوت پرست
titular ناشی از لقب رسمی افتخاری
derive ناشی شدن از منتج کردن
derives ناشی شدن از منتج کردن
deriving ناشی شدن از منتج کردن
awesome حاکی از ترس ناشی از بیم
scrupulous ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
maladroitness ناشی گری بیدست و پایی
greenhorn مبتدی ادم خام یا ناشی
laity مردم غیر روحانی ناشی
bizarre غیر مانوس ناشی از هوس
catcher بوکسور ناشی کتک خور
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
to die a violent death مردن ناشی ازمرگ غیر طبیعی
inducing خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
posthypnotic ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
rat a tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
induces خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
awkwardly از روی خام دستی یا ناشی گری
jus in re حق کامل و مطلق ناشی ازمالکیت عمومی
induced خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induce خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
waiting delay تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
truncation خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
rat a tat tat صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
social security wealth ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
high cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
eddy loss افت جریان ناشی از چرخش وپیچش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com