Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
proctor	نافر امتحان
Other Matches
observers	نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer	نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
aberration	جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
trailers	نافر
supervisor	نافر
warden	نافر
onlookers	نافر
bailiff	نافر
intendant	نافر
looker on	نافر
supervisors	نافر
trailer	نافر
viewer	نافر
by stander	نافر
looker-on	نافر
lookers-on	نافر
viewers	نافر
butler	نافر
butlers	نافر
bailiffs	نافر
manciple	نافر
observers	نافر
beholders	نافر
wardens	نافر
surveillant	نافر
overseer	نافر
overseers	نافر
controllers	نافر
controller	نافر
observer	نافر
beholder	نافر
stewards	نافر
steward	نافر
onlooker	نافر
bystander	بیننده نافر
warden	نافر نگهبان
stewards	مباشر نافر
chamberlains	نافر مالی
steward	مباشر نافر
superintendents	نافر مباشر
warden	نافر بازرس
overseers	نافر سرپرست
official receiver	عضو نافر
wardens	نافر نگهبان
overseer	نافر سرپرست
wardens	نافر بازرس
probation officers	مامور نافر
chamberlain	نافر مالی
bystanders	بیننده نافر
superintendent	نافر مباشر
supervisory routine	روال نافر
supervisory program	برنامه نافر
supervisor request	درخواست نافر
elevated pole	قطب نافر
supervisor call	فراخوانی نافر
supervisor engineer	مهندس نافر
nonproductive	نافر اور
progress chaser	نافر پیشرفت
proctor	نافر نایب
majordomo	نافر خوانسالار
supervisory system	سیستم نافر
pollsters	نافر انتخابات
test protectors	نافر ازمایشات
probation officer	مامور نافر
spectator	بیننده نافر
pollster	نافر انتخابات
tutored	نافر درس دانشجویان
tutor	نافر درس دانشجویان
zenith	نقطه قائم بر نافر
sidewalk superintendent	نافر عملیات ساختمانی
svc	فراخوانی نافر یا سرپرست
zenith distance	فاصله ارتفاع نافر
word processing supervisor	نافر پردازش کلمه
controller	نافر کنترل کننده
controllers	نافر کنترل کننده
stewardess	نافر خرج مونث
stewardesses	نافر خرج مونث
tutors	نافر درس دانشجویان
tutorials	نافر درس دانشجویان
tutorial	نافر درس دانشجویان
aircontroller	نافر مقدم هوایی
forward air controller	نافر مقدم هوایی
major domo	نافر خوان سالار
major-domo	نافر خوان سالار
major-domos	نافر خوان سالار
juries	مقامات رسمی نافر
jury	مقامات رسمی نافر
chamberlain	نافر پرده دار
chamberlains	نافر پرده دار
nadir	پای عمود نافر خط ندیر
parallax	اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
chief army censor	افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
visitors	بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitor	بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
examinations	امتحان
checking	امتحان
examination	امتحان
tentatively	من باب امتحان
inspection	امتحان
try	امتحان
tries	امتحان
quizzes	امتحان
trials	امتحان ها
trial	امتحان
examinations	امتحان ها
trials	امتحان
checked	امتحان
checks	امتحان
test	امتحان
tests	امتحان ها
tests	امتحان
tested	امتحان
test	امتحان
trial	امتحان
quiz [American]	امتحان
assay	امتحان
examination	امتحان
assays	امتحان
quiz	امتحان
check	امتحان
circle of position	دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
probation	ازمایش امتحان
examinee	امتحان شونده
tests	امتحان محک
bar examination	امتحان وکالت
examinable	قابل امتحان
examination anxiety	اضطراب امتحان
test anxiety	اضطراب امتحان
examinee	امتحان دهنده
test	امتحان کردن
trials	امتحان کردن
trials	ازمایش امتحان
to take an examination	امتحان دادن
trial	امتحان کردن
to bring to the proof	امتحان کردن
trial	ازمایش امتحان
to give an examination	امتحان کردن
tripos	امتحان حساب
unsight	امتحان نکرده
vivas voce	امتحان شفاهی
essay examination	امتحان انشایی
tested	امتحان محک
pretest	امتحان مقدماتی
probational	ازمایش امتحان
tested	امتحان کردن
put to test	امتحان کردن
to make a trial of	امتحان کردن
qualifying examination	امتحان صلاحیت
test	امتحان محک
To flunk a course . To fail an exam.	در امتحان رد شدن
unaudited <adj.>	امتحان نشده
temptation	ازمایش امتحان
experiments	امتحان عمل
experimenting	امتحان عمل
experimented	امتحان عمل
experiment	امتحان عمل
examiners	امتحان کننده
examiner	امتحان کننده
untested <adj.>	امتحان نشده
examining	امتحان کردن
unverified <adj.>	امتحان نشده
tries	امتحان کردن
try	امتحان کردن
examine	امتحان کردن
examined	امتحان کردن
examines	امتحان کردن
examination	امتحان ازمایش
uninspected <adj.>	امتحان نشده
assay	امتحان عیارگری
unchecked <adj.>	امتحان نشده
assays	امتحان عیارگری
preliminary	امتحان مقدماتی
crucible	امتحان سخت
preliminaries	امتحان مقدماتی
tests	امتحان کردن
crucibles	امتحان سخت
unevaluated <adj.>	امتحان نشده
examinations	امتحان ازمایش
temptations	ازمایش امتحان
unexamined <adj.>	امتحان نشده
invigilate	در امتحان نظارت کردن
to give an examination	صورت امتحان دادن
invigilates	در امتحان نظارت کردن
testable	امتحان پذیر ازمایشی
to buy on trial	بشرط امتحان خریدن
try on <idiom>	امتحان کردن لباس
to do a test	امتحان کتبی نوشتن
try (something) out <idiom>	امتحان کردن(چیزی)
to write an exam	امتحان کتبی نوشتن
invigilating	در امتحان نظارت کردن
viva voce	شفاها امتحان شفاهی
I'd like to try ...	من میخواهم ... را امتحان کنم.
invigilated	در امتحان نظارت کردن
reexamine	دوباره امتحان کردن
hold water	از امتحان درست درامدن
tested	ازمایش کردن امتحان
midyear	امتحان نیمه سال
checks	امتحان کردن بازرسی
check	امتحان کردن بازرسی
tests	ازمایش کردن امتحان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com