Dictiornary-Farsi | نامعلوم موضوع بحث | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
at stake	نامعلوم موضوع بحث


Other Matches

sequential access	فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queues	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued	فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread	این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring	شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings	شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition	موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
pendants	نامعلوم
unknown	نامعلوم
unknowns	نامعلوم
conditional	نامعلوم
pendant	نامعلوم
inconspicuous	نامعلوم
undecided	نامعلوم
uncertainly	نامعلوم
unlimited	نامعلوم
nebulose	نامعلوم
uncertain	نامعلوم
equivocal	نامعلوم
quite in the air	نامعلوم
reversing	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse	روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
haziest	نامعلوم گیج
hazy	نامعلوم گیج
hazier	نامعلوم گیج
fuzzy logic	منطق نامعلوم
indistinctly	بطور نامعلوم
invisible exports	فرستادههای نامعلوم
upon the die	قماری نامعلوم
indefinitely	بطور نامعلوم
incalculable	نا شمردنی نامعلوم
no known loss	زیان نامعلوم
uncharted	نامعلوم ندانسته
inconspicuously	بطور نامعلوم
dubiously	بطور نامعلوم
nonsignificant	غیر معین نامعلوم
obscurely	بطور تیره و نامعلوم
indistinct noise	صدای اهسته و نامعلوم
indescribable	توصیف ناپذیر نامعلوم
cryptogenic	دارای اصل وریشه نامعلوم
to put a [big] question mark over something	چیزی را نامشخص [نامعلوم ] کردن
circulars	فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular	فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
themes	موضوع
theme	موضوع
text	موضوع
topic	موضوع
subject [topic]	موضوع
texts	موضوع
head	موضوع
questioned	موضوع
questions	موضوع
question	موضوع
matter	موضوع
issued	موضوع
issues	موضوع
plotless	بی موضوع
point	موضوع
issue	موضوع
topics	موضوع ها
objecting	موضوع
objects	موضوع
criteria	موضوع
matters	موضوع
proposition	موضوع
propositioned	موضوع
propositioning	موضوع
objected	موضوع
topic	موضوع
topics	موضوع
mattered	موضوع
direct objects	موضوع
indirect objects	موضوع
mattering	موضوع
object	موضوع
propositions	موضوع
afair	موضوع
subjects	موضوع
themes	موضوع ها
subjecting	موضوع
subjects	موضوع ها
subjected	موضوع
subject	موضوع
motifs	موضوع
motif	موضوع
subject	شیی موضوع
subjects	شیی موضوع
monomaniac	دیوانه یک موضوع
subjecting	شیی موضوع
subjected	رعایا موضوع
res ipsa loquitur	موضوع گویاست
subjected	شیی موضوع
subject	رعایا موضوع
in contestation	موضوع بحث
in question	موضوع بحث
privity	موضوع محرمانه
it is a question of money	موضوع بسته به
affaire d'honneur	موضوع شرافتی
side issues	موضوع فرعی
beside the question	خارج از موضوع
subjects	رعایا موضوع
out of question	خارج از موضوع
not to the point	خارج از موضوع
matter on hand	موضوع بحث
recitation	تعریف موضوع
objective complement	مکمل موضوع
recitations	تعریف موضوع
at issue	موضوع بحث
side issue	موضوع فرعی
subjecting	رعایا موضوع
off the track	از موضوع پرت
problems	معما موضوع
lemma	مقدمه موضوع
problem	معما موضوع
not to point	بیرون از موضوع
grievance	موضوع شکایت
What is happening?	موضوع چه است؟
business	موضوع تجارت
businesses	موضوع تجارت
What's on?	موضوع چه است؟
What's up?	موضوع چه است؟
What's wrong?	موضوع چه است؟
neither here nor there <idiom>	بیربط به موضوع
What's going on?	موضوع چه است؟
What is the matter?	موضوع چه است؟
What's cooking?	موضوع چه است؟
decades	ده موضوع یا رویداد
fair game <idiom>	موضوع تهاجم
case	موضوع حالت
decade	ده موضوع یا رویداد
postulate	اصل موضوع
postulated	اصل موضوع
issued	موضوع شماره
postulates	اصل موضوع
a horse of another colour [different colour]	موضوع علیحده
postulating	اصل موضوع
What gives?	موضوع چه است؟
cases	موضوع حالت
What's the matter?	موضوع چیه؟
issued	موضوع دعوی
issues	موضوع شماره
issues	موضوع دعوی
objected	موضوع منظره
object	موضوع منظره
subject matter	موضوع اصلی
subject matter	مطلب موضوع
irrelevant	خارج از موضوع
subject of debate	موضوع دعوی
subject and predicate	موضوع و محمول
indirect objects	موضوع منظره
subduce	موضوع کردن
direct objects	موضوع منظره
sign position	موضوع علامت
sides of the question	اطراف موضوع
issue	موضوع دعوی
What is it all about ?	موضوع چیست ؟
universe of discourse	موضوع بحث
side show	موضوع فرعی
issue	موضوع شماره
What's behind all this?	موضوع چه است؟
objects	موضوع منظره
objecting	موضوع منظره
It dawned on me.	بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
It deals with ...	موضوع در باره ... است.
content	موضوع یک برنامه یا متن
contested area	منطقه موضوع اختلاف
deviate from the main subject	از موضوع خارج شدن
vexata questio	موضوع متنازع فیه
topicality	موضوع موردبحث روز
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
thematic apperception test	ازمون اندریافت موضوع
object of worship	موضوع پرستش یاستایش
the tax in question	مالیات موضوع بحث
the matter is perplexed	موضوع درهم است
the matter in hand	موضوع مورد بحث
that is not the question	موضوع این نیست
permit goods coveredby	کالای موضوع پروانه
that is a matter of habit	موضوع عادت است
question in dispute	موضوع متنازع فیه
reagent	موضوع ازمایش روانی
remind me ofit	ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
The contrary was proved.	عکس موضوع ثابت شد
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).	موضوع بحث وصحبت ما
donnee	موضوع داستان یا درام
embroglio	گیر موضوع غامض
i a with you on that matter	من در ان موضوع با شماموافق هستم
it is a question of money	موضوع پول است
matter in hand	موضوع مورد بحث
name of the game <idiom>	قسمت اصلی یک موضوع
red herring <idiom>	از موضوع اصلی دورکردن
lowdown <idiom>	لپ مطلب ،حقیقت موضوع
dawn on <idiom>	روشن شدن (موضوع)
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .	ربطی به موضوع ندارد
stick to the point	از موضوع خارج نشوید
subject	مبحث موضوع مطالعه
plot	موضوع اصلی توط ئه