English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (4 milliseconds)
English Persian
random نامنظم
randomly نامنظم
irregular نامنظم
erratic نامنظم
unconventional نامنظم
acrostic نامنظم
aperiodic نامنظم
out of kelter نامنظم
haywire نامنظم
sporadic <adj.> نامنظم
infrequent <adj.> نامنظم
Other Matches
random test ازمایش نامنظم
skew polygon کثیرالاضلاع نامنظم
statistic copolymer همبسپار نامنظم
irregular polymer بسپار نامنظم
erratic block بلوک نامنظم
by fits and starts <idiom> به طور نامنظم
irregulars ارتش نامنظم
jerky نامنظم رونده
disorderly نامنظم مختل
jitter حرکت نامنظم اتفاقی
poorly graded دانه بندی نامنظم
flares باشعله نامنظم سوختن
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
cross grained دارای رگههای نامنظم
flare باشعله نامنظم سوختن
random wound سیم پیچ نامنظم
bias وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
randomly حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
random حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
flares روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flare روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
buffets نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
biases وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
buffeting نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
grout بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
buffet نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
cyclopean [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
to wobble [rotate unevenly] لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
airbrush یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
fracto stratus ابرهای تکه تکه و نامنظم استراتوس
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com