English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
Other Matches
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
rogatory نیابت قضایی
judicial delegation تفویض قضایی
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
viceroyship نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyalty نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
lieutenancy نیابت
substitution نیابت
representations نیابت
procuance نیابت
procuration نیابت
deputyship نیابت
representation نیابت
vicariousness نیابت
vicegerency نیابت
vicarship نیابت
lieutenancy ناوبانی نیابت
vice president نیابت ریاست
regencies نیابت سلطنت
on behalf of نیابت از طرف
regency نیابت سلطنت
succession نیابت توالی
rogatory commission نیابت قضائی
successions نیابت توالی
viceroyal مربوط به نیابت سلطنت
viceregal مربوط به نیابت سلطنت
subrogation نیابت جانشین سازی
vice regent وابسته به نیابت سلطنت
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
investiture تفویض
assigment تفویض
investitures تفویض
conferment تفویض
submission تفویض
handing over تفویض
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
vicarious به نیابت قبول کردن جانشین
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
conferrable قابل تفویض
turn over تفویض کردن
lodges تفویض کردن
submission واگذاری تفویض
lodged تفویض کردن
lodge تفویض کردن
vouchsafe تفویض کردن
vouchsafed تفویض کردن
hand over تفویض کردن
devolution تفویض اختیارات
consignable قابل تفویض
surrending the centre تفویض مرکز
Delegation of Authority تفویض اختیار
give over تفویض کردن
vouchsafing تفویض کردن
vouchsafes تفویض کردن
economic and social council به نیابت از طرف مجمع عمومی است
resignation کناره گیری تفویض
resignations کناره گیری تفویض
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
princess regent شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
resign کناره گرفتن تفویض کردن
abdicated تفویض کردن ترک گفتن
abdicates تفویض کردن ترک گفتن
abdicate تفویض کردن ترک گفتن
resigns کناره گرفتن تفویض کردن
abdicating تفویض کردن ترک گفتن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
container محتوی
filler محتوی
containers محتوی
contents محتوی
hydrous محتوی اب
content محتوی
contenting محتوی
fillers محتوی
criteria محتوی
judicial قضایی
judiciary قضایی
juridical قضایی
juratory قضایی
jural قضایی
jurisdiction قضایی
certificates رضایت نامه شهادت نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
gas content محتوی گاز
platinous محتوی پلاتین
contained محتوی بودن
contains محتوی بودن
copper bearing محتوی مس حاوی مس
contain محتوی بودن
bottles محتوی یک بطری
bottle محتوی یک بطری
aluminous محتوی الومینیوم
sanguinolent محتوی خون
legal aid معاضدت قضایی
institution تاسیس قضایی
precedents رویه قضایی
jurisdiction حوزهء قضایی
litigation دعوی قضایی
law agent نماینده قضایی
legal assistance مشاوره قضایی
presumption juris tantum اماره قضایی
miscarriage of justice اشتباه قضایی
judiciary قوه قضایی
legal suit تعقیب قضایی
the rule of law تامین قضایی
precedent رویه قضایی
judicial circumstantial evidence اماره قضایی
judicial precedent رویه قضایی
legal شرعی قضایی
judicial settlement حل اختلاف قضایی
miscarriages of justice اشتباه قضایی
judicature قوه قضایی
law court دادگاه قضایی
law courts دادگاه قضایی
judicial settlement تسویه قضایی
judicial assistance معاضدت قضایی
judicature حوزه قضایی
judicial immunity مصونیت قضایی
quasi judicial شبه قضایی
contenting خرسند کردن محتوی
content خرسند کردن محتوی
saccharine قندی محتوی قند
pouncet box قوطی محتوی گردخوشبو
justiciar مامور قضایی عالیرتبه
district attorney بازپرس بخش قضایی
district attorneys بازپرس بخش قضایی
sub judice بدون تصمیم قضایی
legal advice مشورت یا نظر قضایی
extrajudicial خارج ازصلاحیت قضایی
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
docketed فهرست محتوی بسته ارسالی
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
quartzite سنگ شنی محتوی کوارتز
compressed gas cylinder سیلندر محتوی گاز متراکم
clearest تغییر محتوی یک خانه حافظه
music box جعبه محتوی ساز کوکی
palling تابوت محتوی مرده حائل
tea bag پاکت محتوی چای فوری
tea bags پاکت محتوی چای فوری
docket فهرست محتوی بسته ارسالی
pall تابوت محتوی مرده حائل
binary alloy الیاژ محتوی دوفلز بنیانی
bottled gas بشگه یااستوانه محتوی گازفشرده
dockets فهرست محتوی بسته ارسالی
clear تغییر محتوی یک خانه حافظه
clearer تغییر محتوی یک خانه حافظه
content addressable نشانی پذیر از روی محتوی
palled تابوت محتوی مرده حائل
docketing فهرست محتوی بسته ارسالی
poster color شیشه محتوی ابرنگ وخمیررنگ
palls تابوت محتوی مرده حائل
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
clears تغییر محتوی یک خانه حافظه
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
adjudge با حکم قضایی فیصل دادن
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
dictums گفته افهار نظر قضایی
dictum گفته افهار نظر قضایی
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
scandal sheet نشریه محتوی شایعات افتضاح امیز
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
seabag کیف پارچه یی محتوی لباس ملوانان
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sausage روده محتوی گوشت چرخ شده
sausages روده محتوی گوشت چرخ شده
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
epos مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
megasporangium هاگدان بزرگ محتوی هاگ ماده
myoglobin پروتئینی محتوی اهن قرمزدر عضله
swizzle انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
exchange of full powers رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
dumplings نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
dumpling نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
hematoma توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
cadre واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
sokeman فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
doorplate پلاک محتوی نام شخص که روی درنصب میشود
enchilada کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com