English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
beluga نام بهترین نوع خاویار
Other Matches
brand leader بهترین علامت تجاری بهترین مارک
caviare خاویار
caviar خاویار
acipenser ماهی خاویار
accipenser ماهی خاویار
beluga ماهی خاویار
sturgeon ماهی خاویار
first class بهترین
gilt-edged بهترین
tiptop بهترین
pride بهترین
prided بهترین
prides بهترین
priding بهترین
of the first water بهترین
the best of all بهترین
gilt edge بهترین
gilt edged بهترین
best بهترین
foremost بهترین
optimum بهترین امکان
best بهترین کار
top-notch <idiom> عالی ،بهترین
best efforts بهترین مساعی
best به بهترین وجه
quality بهترین کیفیت
In the best possible manner. به بهترین وجه
qualities بهترین کیفیت
lion share بزرگترین یا بهترین بخش
tip top بهترین اعلی درجه
(live off the) fat of the land <idiom> بهترین از هرچیز را داشتند
prime کمال بهترین قسمت
skimeister بهترین اسکی باز
primed کمال بهترین قسمت
nap بهترین شرکت کننده
primes کمال بهترین قسمت
back on one's feet <idiom> به بهترین سلامتی رسیدن
dressed to kill <idiom> بهترین لباس را پوشیدن
designated tournament مسابقه بهترین بازیگران
second best theory نظریه بهترین دوم
first-class درخورمردم طبقه یک بهترین
classics مطابق بهترین نمونه
classic مطابق بهترین نمونه
naps بهترین شرکت کننده
napping بهترین شرکت کننده
napped بهترین شرکت کننده
best move بهترین حرکت شطرنج
flight بهترین نتیجه دور مقدماتی
dress up <idiom> بهترین لباس خود را پوشیدن
the best thatone can do بهترین کاری که میتوان کرد
hit it off with someone <idiom> بهترین همراه با کسی داشتن
The best advice is, not to give any <idiom> بهترین اندرز ندادن آن است
You are counted among my best friends. شما را از بهترین دوستانم می شمارم
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
best governed country کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
History is the best testimony. تاریخ بهترین شاهد است
I wish you the best of luck. بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
Which is the best way to Tehran ? بهترین راه به تهران کدام است ؟
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
make the best of <idiom> دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
ground badge علامت بهترین درجه دار یاسرباز
i had best to leaveit بهترین کاران است که ان راول کنیم
optima legum ilerpres est consuetudo عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
heisman trophy جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
sullivan award جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
to make the most of به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
least cost design بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
Hunger is the best sauce. <proverb> گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
tilt and swivel که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
doll up بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
Memmaker امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com