Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English
Persian
kreutzer
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
Other Matches
pistole
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
groschen
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
minute book
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
prevalence
رواج
currencies
رواج
booms
رواج
booming
رواج
boom
رواج
boomed
رواج
popularity
رواج
circulation
رواج
currency
رواج
circulations
رواج
propagation
رواج
vogue
رواج
immobilised
از رواج انداختن
demonetize
از رواج اندختن
immobilises
از رواج انداختن
immobilize
از رواج انداختن
immobilized
از رواج انداختن
immobilizes
از رواج انداختن
immobilizing
از رواج انداختن
propound
رواج دادن
propounding
رواج دادن
propounder
رواج دهنده
propounds
رواج دادن
trend-setter
رواج دهنده
trend-setters
رواج دهنده
circulating edium
وسیله رواج
immobilising
از رواج انداختن
go
رواج داشتن
goes
رواج داشتن
issues
رواج دادن
issue
رواج دادن
issued
رواج دادن
circulations
رواج پول رایج
circulation
رواج پول رایج
go
گشتن رواج داشتن
goes
گشتن رواج داشتن
propagated
پخش شدن رواج دادن
propagating
پخش شدن رواج دادن
propagates
پخش شدن رواج دادن
propagate
پخش شدن رواج دادن
over issue
اضافه براعتبار رواج دادن
article had two notes
داشت
conservation
داشت
he adored that woman
ان زن رابسیاردوست می داشت
he loved her dear
اوبسیاردوست داشت
talents
درون داشت
without letted
باز داشت
talent
درون داشت
talented
درون داشت
when will women have the vote?
خواهند داشت
note book
دفتریاد داشت
dwelt
منزل داشت
expectantly
با چشم داشت
expectation
چشم داشت
expectations
چشم داشت
factum
یاد داشت
durst
زهره داشت
apanage
اختصاص داشت
He was looking for you.
داشت دنبالت می گشت
to minute down
یاد داشت کردن
outlook
منظره چشم داشت
to take down
یاد داشت کردن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
to make a note of
یاد داشت کردن
to make a minute of
یاد داشت کردن
the dog wasled
سگ بند در گردن داشت
to set down
یاد داشت کردن
prospectiveness
چشم داشت به اینده
annotator
یاد داشت کننده
block note paper
دسته کاغذیاد داشت
marrige of convenience
پیوند با چشم داشت
he complained with reason
داشت که گله میکرد
it had a europeanlook
نمود اروپایی داشت
writing pad
دسته یاد داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
سرووضع مرتبی داشت
ephebe
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
disposure
نمایش عرضه داشت
i will note it down
یاد داشت میکنم
he kept me waiting
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
prospect of success
چشم داشت یا امید کامیابی
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
She was talking to (with ) a friend .
داشت با دوستش صحبت می کرد
that point was of p interest
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
The girl was penciling her eyebrows .
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
All his belongings were stolen .
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
He was running like a madman.
عین دیوانه ها داشت می دوید
fusileer
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
no song no supper
تانخوانی شام نخواهیم داشت
it weighed kilogrammes
بود سه کیلوگرم وزن داشت
durst
جرات داشت جسارت کرد
he would be sure to like it
یقینا انرادوست خواهد داشت
he was in purpose to do it
در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones
هرچه خوب داشت فروخت
fusilier
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
gem-set rug
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
marshalsea
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
u.sings
[ and+]
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
life is not worth an hour's p
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
he made me wait
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
count palatine
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
He wanted to incite the people.
قصد داشت مردم راتحریک کند
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
quinquereme
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
to preach from notes
از روی یاد داشت وضع کردن
og
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
He tried to conceal the facts.
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
on old woman past sixty
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
notate
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
She was crying over her misfortunes.
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
She married a man old eonugh to be her father.
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
on shall from a quo rum
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
no paternosterŠno p
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
lostlabour
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
to serve a notice on some one
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
of livery
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
The judge will have the final say on the matter.
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
He had the air of a frightened(scared)child.
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
parnassian
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
record prices
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
nestorianism
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
He was killed when his parachute malfunctioned.
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
paphian
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
peony
طرح شقایق فرنگی
[این طرح در فرش های چینی و مفول رواج داشته و بیشتر حاشیه ها را با آن پر می کنند.]
dead
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
mum's the word
این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
it will make against us
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
she smiled sweetly
لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
mythopoeia
افسانه سازی رواج افسانه
circulates
انتشار دادن رواج دادن
circulate
انتشار دادن رواج دادن
circulated
انتشار دادن رواج دادن
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
it pleased him to go
خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
butterfly saddle rug
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
sans recours
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
league of nations
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
hoped
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hopes
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hope
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoping
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
room-sized rug
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com