English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
nomenclature نام گذاری قطعات
Other Matches
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalises استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
smithereens قطعات
common hardware قطعات عمومی
trilcgy یا قطعات سه گانه
chrestomathy قطعات منتخب
table of replaceable partes فهرست قطعات
component drawing رسم قطعات
chosen fragments قطعات گزیده
common parts قطعات عمومی
common items قطعات عمومی
chrestomathy قطعات برگزیده
shell fragments قطعات گلوله
chosen fragments قطعات منتخبه
cable accessory قطعات کابل
staff section قطعات سمبه
bill of material صورت قطعات
shatter قطعات شکسته
parts قطعات یدکی
parts list فهرست قطعات
flinders قطعات شکسته
main members قطعات اصلی
analecta قطعات ادبی
parts list لیست قطعات
parts peculiar قطعات مخصوص
spare parts قطعات یدکی
parts peculiar قطعات اختصاصی
web stiffeners قطعات تقویتی
shatters قطعات شکسته
end product مجموعه قطعات
repair parts قطعات یدکی
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
invar struts قطعات فلزی ضد انبساط
cataloguing لیست قطعات کاتالوگ
investment castings قطعات ریخته گی بسته
cataloging لیست قطعات کاتالوگ
renovation تجدید قطعات کردن
catalogues لیست قطعات کاتالوگ
cataloged لیست قطعات کاتالوگ
catalogs لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test ازمون الحاق قطعات
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogue لیست قطعات کاتالوگ
catalogued لیست قطعات کاتالوگ
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
assembles سوار کردن قطعات
assembled سوار کردن قطعات
assemble سوار کردن قطعات
rebuilds نوسازی کردن قطعات
rebuild نوسازی کردن قطعات
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
analects قطعات ادبی منتخبات
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
bitty متشکل از قطعات ریز
authorized parts list لیست قطعات مجاز
fragments قطعات متلاشی خردکردن
common parts قطعات یدکی عمومی
fragmenting قطعات متلاشی خردکردن
fragment قطعات متلاشی خردکردن
salvages پیاده کردن کامل قطعات
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
end product قطعات حاصله دستگاه نهایی
match mark جفتن و جور کردن قطعات
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage پیاده کردن کامل قطعات
salvaged پیاده کردن کامل قطعات
salvaging پیاده کردن کامل قطعات
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
component change order دستور تغییر قطعات یک وسیله
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
weldment قطعات بهم جوش خورده
wiggly block test ازمون قطعات موج دار
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
shard شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
shards شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
boss ناف روی قطعات ریختگی قوز
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
disassembly عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
clapboard قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboards قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
collapsible form work قالب قطعات پیش ساخته بتونی
anthologist متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
bossing ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossed ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
borescope ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
materiel history خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
diced طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
backlash خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
piece mark شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
grout بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
vapor degreasing غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
dicing طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dice طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
sand casting ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
cirrocumulus قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
fishplate قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
tessera قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
alodine نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
breakdown drawing رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
track bolt پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
cyaniding سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
polar motion وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
grip length طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
coding کد گذاری
lineation خط گذاری
indention تو گذاری
investment سرمایه گذاری
mining مین گذاری
numbering شماره گذاری
indentations دندانه گذاری
indentation دندانه گذاری
investments سرمایه گذاری
costing هزینه گذاری
trapping تله گذاری
edging لبه گذاری
edgings لبه گذاری
valuation ارزش گذاری
coding علامت گذاری
valuations ارزش گذاری
insertion جوف گذاری
piping لوله گذاری
coding کد گذاری چیزی
inunction مرهم گذاری
nomenclauture نام گذاری
nomographer قانون گذاری
nomography فن قانون گذاری
petarder مامورخرج گذاری پل
prefixion پیش گذاری
prefixion جلو گذاری
prefixion سرواژه گذاری
prefixture پیش گذاری
disposure درمعرض گذاری
prefixture جلو گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com