Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
android
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
Other Matches
anthropomorphic
شبیه انسان
humanoids
شبیه انسان
humanoid
شبیه انسان
neoanthropic
شبیه انسان جدید
macaca
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
gorillas
بزرگترین میمون شبیه انسان
macaque
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
gorilla
بزرگترین میمون شبیه انسان
droid
یک ادم ماشینی شبیه انسان
subhuman
دارای صفاتی شبیه انسان
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
masculine gender
مذکر
masculine
مذکر
male
مذکر
masculinize
مذکر کردن
masculinely
به شکل مذکر
masculine gender
جنس مذکر
matthew
اسم مذکر
masc
مخفف مذکر
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
oliver
اسم خاص مذکر
paul
اسم خاص مذکر
timothy
اسم خاص مذکر
lukan
اسم خاص مذکر
lucan
اسم خاص مذکر
Sydney
اسم خاص مذکر
thomas
اسم خاص مذکر
Stanley
اسم خاص مذکر
hectors
اسم خاص مذکر
hectoring
اسم خاص مذکر
hectored
اسم خاص مذکر
hector
اسم خاص مذکر
peter
: اسم خاص مذکر
Douglas
اسم خاص مذکر
tommy
اسم خاص مذکر توماس
neuters
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
priapus
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
neutering
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neutered
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
neuter
اسم یاصفتی که نه مذکر و نه مونث است
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
serge
پارچه صوف پشمی "سرجیوس " اسم خاص مذکر
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
gadgets
مکانیکی
mechanical
مکانیکی
mechnical
مکانیکی
gadget
مکانیکی
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
shovelling
بیل مکانیکی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
shovelled
بیل مکانیکی
actuator
عملگر مکانیکی
mechanical stimulation
تحریک مکانیکی
mechanical advantage
مزیت مکانیکی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
mechanically
بطور مکانیکی
shoveled
بیل مکانیکی
automaton
ادم مکانیکی
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency
راندمان مکانیکی
mechanical efficiency
بازده مکانیکی
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization
تثبیت مکانیکی
mechanical properties
خواص مکانیکی
shovels
بیل مکانیکی
shovel
بیل مکانیکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
mechanical energy
انرژی مکانیکی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
mechanician
هنرور مکانیکی
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
automatons
ادم مکانیکی
mechanism
اجزاء مکانیکی
robots
ادم مکانیکی
robot
ادم مکانیکی
crane shovel
بیل مکانیکی
mechanisms
اجزاء مکانیکی
grab bucket
بیل مکانیکی
ultrasonic
نوسانات مکانیکی
contact sweeping
روبیدن مکانیکی
contact mine
مین مکانیکی
grab crane
بیل مکانیکی
power shovel
بیل مکانیکی
dashpot
خفه کن مکانیکی
bucket
بیل مکانیکی
shoveling
بیل مکانیکی
buckets
بیل مکانیکی
dynamic viscosity
گرانروی مکانیکی
absolute viscosity
گرانروی مکانیکی
mechanic
هنرور مکانیکی
grab excavator
بیل مکانیکی
forklift track
بیل مکانیکی
power rammer
زمین کوب مکانیکی
mechanisms
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
mechanical analysis
تجزیه مکانیکی خاک
gadgetry
وسایل کوچک مکانیکی
motor
منبع نیروی مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
elision
باقوه مکانیکی شکستن
fan blower
بادزن مکانیکی یاماشینی
motored
منبع نیروی مکانیکی
motors
منبع نیروی مکانیکی
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
grab bucket crane
جرثقیل با بیل مکانیکی
mechanical equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
static equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
boom
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
booming
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful
حجم و اندازه بیل مکانیکی
lever watch
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
ascender
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
thermodynamics
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical sweep
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
rocker shovel
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
electromotion
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
burster
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
selectors
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
man
انسان
mans
انسان
mortal
انسان
human being
انسان
homosapiens
انسان
loard of creation
انسان
mortals
انسان
human beings
انسان
in human shape
انسان
homo
انسان
cabs
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
ganged
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
cab
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
human nature
طبیعت انسان
humanist
انسان گرا
voices
صدای انسان
humanly
مثل انسان
rump
کفل انسان
egalitarian
طرفدارتساوی انسان
godman
انسان خداوار
humanitarian
انسان گرایانه
eudemonology
گفتاردرسعادت انسان
dewlap
غبغب انسان
dewlaps
غبغب انسان
anthropophobia
انسان هراسی
atomy
اسکلت انسان
humankind
نوع انسان
brisket
سینه انسان
superhuman
برتر از انسان
the outward man
انسان فاهر
subhuman
مادون انسان
bod
بدن انسان
cannibalism
ادمخواری انسان
bods
بدن انسان
voicing
صدای انسان
economic man
انسان اقتصادی
mankind
نوع انسان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com