Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English
Persian
rougher
ناهموار کننده
Search result with all words
off roader
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
off roader
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
Other Matches
knolly
ناهموار
ragged left
چپ ناهموار
uneven
ناهموار
rude
ناهموار
hummocky
ناهموار
hackly
ناهموار
ruder
ناهموار
rudest
ناهموار
out of flat
ناهموار
scaly
ناهموار
jagged
ناهموار
rugged
ناهموار
unfair
ناهموار
craggy
ناهموار
bumpier
ناهموار
unfairly
ناهموار
cragged
ناهموار
bumpiest
ناهموار
bumpy
ناهموار
scabrous
ناهموار
iron bound
ناهموار
raggedly
بطور ناهموار
raggelly
بطور ناهموار
ragged
ناهموار ژنده
roughest
درشت ناهموار
rough
زمخت ناهموار
ruffe
ناهموار کردن
rough country
سرزمین ناهموار
roughest
زمخت ناهموار
uneven road
جاده ناهموار
ragged right
راست ناهموار
ruffs
ناهموار کردن
ruff
ناهموار کردن
broken ground
زمین ناهموار
rough
درشت ناهموار
drafts
کپی ناهموار یا رسم
rippled
دارای سطح ناهموار
ripples
دارای سطح ناهموار
rippling
دارای سطح ناهموار
ruggedly
بطور ناهموار یا ملایم
ripple
دارای سطح ناهموار
drafted
کپی ناهموار یا رسم
draft
کپی ناهموار یا رسم
jag
چاک زدن ناهموار بریدن
section out
شکستن موج بطور ناهموار
warting
ناهموار شدن سطح فلز
over rough and smooth
در زمین ناهموار وهموار در پستی وبلندی
off road racing
مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
cyclo cross
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
drafted
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
fracto cumulus
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
pedrail
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ruffling
ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffle
ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffles
ناصاف کردن ناهموار کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deletive
حک کننده
fluxing oil
اب کننده
solver
حل کننده
doers
کننده
doer
کننده
repudiationist
رد کننده
trackers
پی کننده
syncopator
غش کننده
renunciant
رد کننده
mumbler
من من کننده
deflective
کج کننده
prattfall
پچ پچ کننده
prater
پچ پچ کننده
hoppers
لی لی کننده
hopper
لی لی کننده
fillets
پر کننده
bandwidth
یچ کننده
bidders
کننده
solvents
اب کننده
renunciant
کننده
mauler
له کننده
solvent
اب کننده
filleted
پر کننده
tracker
پی کننده
refutatory
رد کننده
thinner
کم کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
catterer
پچ پچ کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com