Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
acting sublieutenant
ناوبان دوم موقت
Other Matches
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
lieutenant
ناوبان
lieutenants
ناوبان
first lieutenant
ناوبان یکم
chief petty officer
ناوبان دوم
lieutenant junior grade
ناوبان یکم
ensigns
ناوبان دوم
ensign
ناوبان دوم
senior chief petty officer
ناوبان یکم
lieutenant
ناوبان یکم وکیل
lieutenants
ناوبان یکم وکیل
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
jaygee
ناوبان یکم نیروی دریایی
first lieutenant
ناوبان یکم افسر ملوان
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
pontoons
پل موقت
adhoc
موقت
pontoon bridge
پل موقت
makeshift
موقت
provisional
موقت
pontoon
پل موقت
temporary
موقت
interim
موقت
intrim
موقت
pro tempore
موقت
interim financing
پرداخت موقت
debarkation hospital
بیمارستان موقت
cofferdam
بند موقت
detention pending trial
حبس موقت
coffer dam
سد انحرافی موقت
stopgaps
چاره موقت
buffer
حافظه موقت
modus vivendi
توافق موقت
dazzled
کوری موقت
temporarily
بطور موقت
suspension
اخراج موقت
suspensions
اخراج موقت
temporalty
بطور موقت
blackout
بیهوشی موقت
dazzle
کوری موقت
dazzles
کوری موقت
dazzling
کوری موقت
blackouts
بیهوشی موقت
bridging leon
اعتبار موقت
bridging leon
وام موقت
charge d'affaires of the embassy
کاردار موقت
stopgap
چاره موقت
drop tank
تانک موقت
timbering
چوبست موقت
the pro tem chief
رئیس موقت
term insurance
بیمه موقت
temporary works
کارهای موقت
temporary wife
زوجه موقت
temporary structures
ساختمانهای موقت
temporary storage
حافظه موقت
temporary storage
انباره موقت
x site
انبار موقت
bretex
سنگر موقت
brettys
سنگر موقت
bretisee
سنگر موقت
bretise
سنگر موقت
bretesse
سنگر موقت
temporary road
راه موقت
temporary marriage
ازدواج موقت
modulus vivendi
قار موقت
kluged
ترسیم موقت
ischemia
کم خونی موقت
interim plan
برنامههای موقت
bretess
سنگر موقت
interim certificates
گواهی موقت
false work
حائل موقت
protem
موقتا موقت
provisional scrip
تصدیق موقت
temporary hardness
سختی موقت
temporary gauge
اشل موقت
temporary duty
ماموریت موقت
temporary duty
شغل موقت
temporal life
زندگی موقت
tabernacle
پرستشگاه موقت
suspension of arms
اتش بس موقت
short time duty
کار موقت
provisional
به طور موقت
tentative
ازمایشی موقت
armistice
صلح موقت
lean-to
پناهگاه موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
armistices
صلح موقت
convening authority
فرماندار موقت نظامی
kludge
سخت افزار موقت
locumtenens
کفیل جانشین موقت
pontoneer
مامور پل موقت سازی
pontonier
مامور پل موقت سازی
beach dump
انبار موقت ساحلی
air commodore
سرتیپ موقت هوایی
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
provisional order
دستور موقت اداری
convening authority
مقام صلاحیتدار موقت
covering note
بیمه نامه موقت
pontoon
پل موقت نظامی زدن
shells
برنامه خروج موقت
shelling
برنامه خروج موقت
shell
برنامه خروج موقت
drug holiday
ترک موقت دارو
alternate water terminal
بارانداز ابی موقت
lapsing
برگشت انحراف موقت
lapses
برگشت انحراف موقت
pontoons
پل موقت نظامی زدن
interim injunction
حکم توقیف موقت
provisional scrip
تصدیق موقت سهام
provisional statement
صورت وضعیت موقت
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
scrip
گواهی نامه موقت
juryrig
برپا کردن موقت
hardest
خطای موقت در سیستم
harder
خطای موقت در سیستم
hard
خطای موقت در سیستم
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
cover note
بیمه نامه موقت
provisorily
بطور شرطی یا موقت
provisionally
بطور موقت عجالتا"
lapse
برگشت انحراف موقت
stopgaps
وسیله موقت دریچه انسداد
stopgap
وسیله موقت دریچه انسداد
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
truce
قرارداد متارکه موقت جنگ
truce
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
truces
قرارداد متارکه موقت جنگ
truces
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
quia timet
قرار تامین دستور موقت
progress payments
پرداختهای موقت یا علی الحساب
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
kludge
سیستم نرم افزار موقت
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
time charter
کرایه کردن موقت کشتی
parley
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
dazzled
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzle
سوسو زدن کور کردن موقت
jumper
اتصال موقت روی تخته مدار
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
dazzles
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzling
سوسو زدن کور کردن موقت
jumpers
اتصال موقت روی تخته مدار
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
blips
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blip
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
printed
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
transient
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transient
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
transients
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
prints
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
workfile
یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
stacks
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
stacked
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
holding area
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
transient
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
stationed
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stations
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
transients
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
intermediate
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
soft
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
supersedeas
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
temporary storage
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
softer
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
softest
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
shift
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
comment
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
shifts
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com