English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Other Matches
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
inshore water ابهای ساحلی
territorial waters ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
upwellings ابهای بالارود
ground water ابهای زیرزمینی
surplus water ابهای مازاد
surplus water ابهای اضافی
spill water ابهای اضافی
tail drain نهرچه ابهای مازاد
groundwater ابهای زیر زمینی
overflow ابهای اضافی لبریزی
high seas ابهای برون مرزی
overflows ابهای اضافی لبریزی
high seas ابهای بین المللی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
overflowed ابهای اضافی لبریزی
table waters ابهای معدنی سر سفره
lentic وابسته به ابهای راکد
hydrology بررسی ابهای سطحی
water table سطح ابهای زیر زمین
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
water tables سطح ابهای زیر زمین
lentic زیست کننده در ابهای راکد
balneology مبحث استحمام در ابهای گرم
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hydrography نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydro statics علم شار وموازنه ابهای ساکن
hydrology گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
salinometer الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
hydrothermal وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
navigating bridge پل ناوبری
universal drafting machine خط کش ناوبری
navigation ناوبری
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
satellite navigation ناوبری ماهوارهای
radio navigation ناوبری رادیویی
coast ناوبری کرانهای
aids to navigation کمکهای ناوبری
inertial navigation ناوبری لختی
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
aerial navigation ناوبری هوایی
celestial navigation ناوبری نجومی
dead reckonning ناوبری کور
pilots ناوبری کردن
pilot ناوبری کردن
pilot راهنمای ناوبری
piloted ناوبری کردن
pilots راهنمای ناوبری
navigation light چراغهای ناوبری
navigate ناوبری کردن
navigated ناوبری کردن
navigates ناوبری کردن
bathymetric navigation ناوبری ژرفایافتی
coasts ناوبری کرانهای
navigating ناوبری کردن
piloted راهنمای ناوبری
vector مسیر ناوبری هواپیما
vectors مسیر ناوبری هواپیما
inertial navigation system سیستم ناوبری ماندی
navigational aids وسایل کمک ناوبری
navigational grid بادزن کمک ناوبری
omega سیستم ناوبری امگا
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
tacan سیستم ناوبری تاکان
day beacon برج ناوبری روز
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
hyperbolic navigation system روش ناوبری هذلولی
dead reckonning tracer میز ناوبری کور
air plot نقشه ناوبری هوایی
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
aeronautical chart نقشه ناوبری هوایی
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص ناوبری هوایی
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
coasting ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
aeronautical information overprint اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
bridge head سر پل ساحلی
bridgehead line خط سر پل ساحلی
offing اب ساحلی
coastlines خط ساحلی
coastline خط ساحلی
strandline خط ساحلی
inshore water اب ساحلی
beach head سر پل ساحلی
inshore ساحلی
coastal ساحلی
seasider ساحلی
sea board خط ساحلی
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
dead reckonning tracer وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
coastal route مسیر ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
boat telephone تلفن ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
quay دیوار ساحلی
quays دیوار ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
beach face کمربند ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
beach exit معبر ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
coastguards گارد ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
beach organization یکان ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
dune توده شن ساحلی
coastguard گارد ساحلی
groyne سد یا دیواره ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
martello قلعه ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
territorial sea دریای ساحلی
links تپه ساحلی
shore patrol دژبان ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
land breeze باد ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
shore stablishment تاسیسات ساحلی
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
beach group گروه خدمات ساحلی
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
battalion landing team تیم ساحلی گردان
costal frontier نوار مرزی ساحلی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
coastal route راه ابی ساحلی
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
levee دیواره ساحلی رودخانه
cabotage کشتی رانی ساحلی
cabotage حمل ونقل ساحلی
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com