Dictiornary-Farsi | ناوبری رادیویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (10 milliseconds)

English	Persian
radio navigation	ناوبری رادیویی


Search result with all words

consol	دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
meaconing	گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
radio range	ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
radio range station	ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
Other Matches

navigation mode	روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan	نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting	ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cone of silence	مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
inertial navigation	سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
radio interference	تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio button	شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
grid navigation	ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
navigating bridge	پل ناوبری
universal drafting machine	خط کش ناوبری
navigation	ناوبری
celestial navigation	ناوبری نجومی
coasts	ناوبری کرانهای
navigation light	چراغهای ناوبری
pilot	ناوبری کردن
bathymetric navigation	ناوبری ژرفایافتی
aids to navigation	کمکهای ناوبری
navigated	ناوبری کردن
navigates	ناوبری کردن
navigating	ناوبری کردن
coast	ناوبری کرانهای
aerial navigation	ناوبری هوایی
electronic navigation	ناوبری الکترونیکی
dead reckonning	ناوبری کور
navigate	ناوبری کردن
pilots	راهنمای ناوبری
piloted	راهنمای ناوبری
piloted	ناوبری کردن
pilot	راهنمای ناوبری
satellite navigation	ناوبری ماهوارهای
inertial navigation	ناوبری لختی
pilots	ناوبری کردن
aeronautical chart	نقشه ناوبری هوایی
dead reckonning tracer	میز ناوبری کور
inertial navigation system	سیستم ناوبری ماندی
omega	سیستم ناوبری امگا
navigational grid	بادزن کمک ناوبری
navigational grid	شبکه کمکی ناوبری
navigational aids	وسایل کمک ناوبری
vectors	مسیر ناوبری هواپیما
vector	مسیر ناوبری هواپیما
hyperbolic navigation system	روش ناوبری هذلولی
stellar inertial navigation	ناوبری لختی ستارهای
day beacon	برج ناوبری روز
subsurface navigation	ناوبری زیر سطحی
air plot	نقشه ناوبری هوایی
tacan	سیستم ناوبری تاکان
aids to navigation	وسایل کمک ناوبری
tactical air navigation	رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
astro tracker	وسیله ناوبری خودکار نجومی
radio navigation	ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
plotting chart	نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
visual flight	پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
piloting	ناوبری در کنار ابهای ساحلی
aeronautical plotting chart	نقشه مخصوص ناوبری هوایی
celestial navigation	ناوبری بااستفاده از صور فلکی
coasting	ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
day beacon	برج ناوبری مورد استفاده درروز
augmentation support set	دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
aeronautical information overprint	اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
aeronautical plotting chart	نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
hyperbolic navigation	ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
pursuit navigation	ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
situation indicator	دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
pseudostereo	ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
pseudopursuit navigation	ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
radial	شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials	شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
dead reckonning tracer	وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
shoran	نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radar danning	ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
plotting	رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
radio	رادیویی
radioed	رادیویی
radioing	رادیویی
radios	رادیویی
broadcasting	رادیویی
listening silence	سکوت رادیویی
radio receiver	گیرنده رادیویی
radiometeorograph	هوانگار رادیویی
radiographic	عکس رادیویی
radio link	پیوند رادیویی
radio alimeter	فرازیاب رادیویی
radio beacon	بیکن رادیویی
radiophotograph	عکس رادیویی
radmail	پست رادیویی
radio broadcasting	پخش رادیویی
radio call sign	معرف رادیویی
radio compass	قطبنمای رادیویی
radiographic	مخابرات رادیویی
radio detection	اکتشاف رادیویی
radiophoto	عکاسی رادیویی
radio sextant	سکستانت رادیویی
radio frequencies	فرکانسهای رادیویی
play by play	پخش رادیویی
radio silence	سکوت رادیویی
radio ferquency	بسامد رادیویی
r.f.	بسامد رادیویی
radio wave	موج رادیویی
radio frequency	فرکانس رادیویی
radio dicipline	انضباط رادیویی
radio control	فرمان رادیویی
radio waves	امواج رادیویی
radio horizon	افق رادیویی
radio interference	پارازیت رادیویی
radio match	رویارویی رادیویی
phototelegraphy	عکاسی رادیویی
call signs	معرف رادیویی
call sign	معرف رادیویی
facsimile	عکاسی رادیویی
telephoto	عکاسی رادیویی
telephotography	عکاسی رادیویی
facsimile	عکس رادیویی
facsimiles	عکاسی رادیویی
wirephoto	عکاسی رادیویی
transmitters	فرستنده رادیویی
facsimiles	عکس رادیویی
radio telescope	تلسکوپ رادیویی
compere	مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
faxing	عکاسی رادیویی
faxes	عکاسی رادیویی
faxed	عکاسی رادیویی
wave	موج رادیویی
receiving set	گیرنده رادیویی
waved	موج رادیویی
waves	موج رادیویی
waving	موج رادیویی
fax	عکاسی رادیویی
transmitter	فرستنده رادیویی
radio metal locator	فلزیاب رادیویی
metal locator	فلزیاب رادیویی
electronic locator	فلزیاب رادیویی
receivers	گیرنده رادیویی
receiver	گیرنده رادیویی
space radiation	تشعشع رادیویی
hertzian wave	موج رادیویی
radio telescopes	تلسکوپ رادیویی
radio frequency interference	تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer	مبدل بسامد رادیویی
radio approach	دستگاه تقرب رادیویی
radio astronomy	اختر شناسی رادیویی
radio call sign	معرف ایستگاه رادیویی
net call sign	معرف رادیویی شبکه
radiograph	پوتونگار عکس رادیویی
radiographs	پوتونگار عکس رادیویی
skip zone	منطقه کور رادیویی
direction finder	جهت یاب رادیویی
radiotelegraph	تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraphic	تلگراف رادیویی کردن
spotter	کمک مفسر رادیویی
rawinsonde	جهت یاب رادیویی
high power radio station	ایستگاه رادیویی بزرگ
tactical call sign	معرف رادیویی تاکتیکی
telemetry	مسافت سنجی رادیویی
radio	پیام رادیویی فرستادن
radioed	پیام رادیویی فرستادن
radioing	پیام رادیویی فرستادن
radios	پیام رادیویی فرستادن
groundwave	موجهای رادیویی زمینی
play by play	پخش رادیویی مسابقه
wave front	جبهه امواج رادیویی
broadcasting station	ایستگاه رادیویی فرستنده
radmail	وسیله ارسال پیام رادیویی
sweep jamming	امواج سیار پارازیت رادیویی
rf	Frequency Radio فرکانس رادیویی
twin sideband	ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
back scattering	پخش معکوس امواج رادیویی
back scattering	توزیع معکوس امواج رادیویی
coastal refraction	انعکاس ساحلی امواج رادیویی
screenwriters	نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriter	نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenplays	نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
high frequency radio station	ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
screenplay	نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
r f power supply	منبع توان بسامد رادیویی
radio frequency amplifier	فزون ساز بسامد رادیویی
garbage	واسط رادیویی از کانالهای مجاور
high frequency radio direction finding	جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
influence mine	مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
station break	وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
radiographs	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
phototelegraphyt	مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
radiograph	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
beacons	امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon	امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
maintain watch	مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
fade	از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
fades	از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
coastal refraction	تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
vocoder	وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
We finally succeed in making a radio contact.	عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
demodulate	از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
radio relay	رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
radio procedures	روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
loran	تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
radiolocation	تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
low frequency	امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
listening silence	به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
microwave hop	یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
high frequency	فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا