English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
English Persian
coast ناوبری کرانهای
coasts ناوبری کرانهای
Search result with all words
coasting ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
Other Matches
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
littoral کرانهای
long shore کرانهای
near shore کرانهای
martello برج کرانهای
coastal area پهنک کرانهای
coastal dune تپه کرانهای
over the beach operations عملیات کرانهای
continental plateau کفه کرانهای
shore terrace تختان کرانهای
contour analysis تجزیه و تحلیل کرانهای
coastal mine sweeper مین روب کرانهای
sublittoral zone نوار زیر کرانهای
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
navigating bridge پل ناوبری
navigation ناوبری
universal drafting machine خط کش ناوبری
dead reckonning ناوبری کور
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
inertial navigation ناوبری لختی
navigation light چراغهای ناوبری
radio navigation ناوبری رادیویی
satellite navigation ناوبری ماهوارهای
celestial navigation ناوبری نجومی
bathymetric navigation ناوبری ژرفایافتی
aerial navigation ناوبری هوایی
piloted راهنمای ناوبری
pilots راهنمای ناوبری
pilots ناوبری کردن
piloted ناوبری کردن
pilot راهنمای ناوبری
navigate ناوبری کردن
pilot ناوبری کردن
navigated ناوبری کردن
navigating ناوبری کردن
navigates ناوبری کردن
aids to navigation کمکهای ناوبری
hyperbolic navigation system روش ناوبری هذلولی
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
vectors مسیر ناوبری هواپیما
inertial navigation system سیستم ناوبری ماندی
navigational grid بادزن کمک ناوبری
vector مسیر ناوبری هواپیما
omega سیستم ناوبری امگا
air plot نقشه ناوبری هوایی
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
tacan سیستم ناوبری تاکان
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
day beacon برج ناوبری روز
aeronautical chart نقشه ناوبری هوایی
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
dead reckonning tracer میز ناوبری کور
navigational aids وسایل کمک ناوبری
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص ناوبری هوایی
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
aeronautical information overprint اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
dead reckonning tracer وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com