Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
coulisse
ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
Other Matches
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
actinology
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
light trap
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
open cycle reactor system
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
generations
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
check off list
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
mouse
حرکت میکند
mouses
حرکت میکند
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
round
آنچه در دایره حرکت میکند
caloric engine
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
rill erosion
فرسایش شیاری
rake comb
شانه شیاری
slot welding
جوشکاری شیاری
rake bar
میله شیاری
fluting
ارایش شیاری
reads
کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
ginny carriage
واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
read
کانال حمل داده که در دو جهت حرکت میکند
rail borne vehicle
وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
autogyro
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
straight ball
پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
fleeting target
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
and gate
دریچه و دریچه ضرب منطقی
cation
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
lock spit
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
swims
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
swim
گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
sea skimmer
موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
wingman
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
friction feed
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
mdr
ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
tandem roller
نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
mardi gras
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
hovercraft
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
vertical
متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
faulty
شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
climp milling
عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
pointing device
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
hotspot
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
sector
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
defragmentation
سازماندهی مجدد فایل ها روی شیاری دیسک سخت به صورت پیاپی
gains
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gained
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
gain
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
sag wagon
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
library
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
libraries
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
mouse
وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses
وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
mechanical mouse
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
movable
نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
scroll
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
source
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
scanners
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
square wave
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
epicycle
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
flux valve
دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
therein
دران
therabout
دران حدود
offing
دران نزدیکی ها
slideway
راهی که دران سر
thereabout
دران حدود
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
it is not subject to review
دران روا نیست
nautch
که دران رقاص میرقصند
therewith
دران هنگام بدانوسیله
then
انگاه دران هنگام
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
thereis not a p of truth init
ذرهای راستی دران نیست
pot liquor
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
thumbhole
حفرهای که شست دران جابگیرد
swimming bath
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
scrinium
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
i had no voice in that matter
من دران قضیه رایی نداشتم
polytony
ایجادچند لحن دران واحد
polytonality
ایجاد چندلحن دران واحد
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
flashpoints
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
impressibly
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
flashpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
gill net
دامی که چون ماهی دران بیافتد
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
dripping pan
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
cellaret
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
flashingpoint
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
crates
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crate
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
mainstream
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
there is nothing in it
چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
the bill defined his powers
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
heaths
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
dies non
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
crematoria
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
heath
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
slugfest
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
he is a proficient that art
در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
polyandry
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
the room was seated for 00
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
ringthe bull
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
fence month
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
turbulent flow
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
bearbaiting
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
lyophobic
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
ready reckoner
کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
mince pie
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
indirect speech
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
tie in sales
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
mince pies
نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
register
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
jardiniere
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
polygram
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
registering
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com