Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (18 milliseconds)
English
Persian
barrier patrol
ناو گشتی سد کننده
Search result with all words
air raid reporting control ship
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
lightening bug ship
هلی کوپتر روشن کننده گشتی
Other Matches
waiting position
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
patrolling
گشتی
patrolled
گشتی
out guard
گشتی
patrolman
گشتی
patrol
گشتی
patrolmen
گشتی
feedback
گشتی
confusion
گم گشتی
patrols
گشتی
standing patrol
گشتی ثابت
coastal patrol
گشتی ساحلی
end around
دور گشتی
patrol car
اتومبیل گشتی
patrol boat
ناوچه گشتی
reconnaissance patrol
گشتی شناسایی
patrol cars
اتومبیل گشتی
patrolmen
پلیس گشتی
beach patrol
گشتی ساحلی
patrolman
پلیس گشتی
vessels
ناو گشتی
roundsman
افسرپلیس گشتی
combat air patrol
گشتی هوایی
patrols
قسمت گشتی
patrol boats
ناوچه گشتی
patrolling
قسمت گشتی
contact patrol
گشتی اخذتماس
service craft
قایق گشتی
patrolled
قسمت گشتی
contact patrol
گشتی تماس
patrol
قسمت گشتی
fighting patrol
گشتی رزمی
combat patrol
گشتی رزمی
vessel
ناو گشتی
fanal
چراغ گشتی
runner
گردنده گشتی
runners
گردنده گشتی
out guard
گشتی صحرایی
moving screen
گشتی ممانعتی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
inshorepatrol
گشتی مرزساحلی
flatfoot
پلیس گشتی
air guard
گشتی هوایی
barrier patrol
گشتی مامور موانع
fire patrol
گشتی اتش نشان
black Maria
اتومبیل گشتی پلیس
black Marias
اتومبیل گشتی پلیس
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
screwdriver
پیچ گشتی
[ابزار]
turnscrew
پیچ گشتی
[ابزار]
end around borrow
رقم قرضی دور گشتی
night cap
گشتی رزمی هوایی شبانه
scout helicopter
هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
end around carry
رقم نقلی دور گشتی
radar picket cap
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
milk walk
گشتی که شیر فروش میزند گشت
zippers
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zipper
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap
گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
target cap
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
igo
علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی
resume
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming
در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
picket
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
pickets
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picketed
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fizzy
کف کننده
rebutter
رد کننده
deflective
کج کننده
fillet
پر کننده
abjurer or abjuror
کننده
filleting
پر کننده
fillets
پر کننده
filleted
پر کننده
skittish
رم کننده
mauler
له کننده
commulator
یک سو کننده
filler
پر کننده
squelcher
له کننده
mumbler
من من کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com