Dictiornary-Farsi | ناچیز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (6 milliseconds)

English	Persian
mean	ناچیز
meaner	ناچیز
meanest	ناچیز
of no account	ناچیز
small time	ناچیز
small-time	ناچیز
piddling	ناچیز
inconsequential	ناچیز
trivia	ناچیز
fiddling	ناچیز
trifling	ناچیز
peppercorn	ناچیز
peppercorns	ناچیز
insignificant	ناچیز
straw	ناچیز
straws	ناچیز
poor	ناچیز
poorer	ناچیز
poorest	ناچیز
vain	ناچیز
meagre	ناچیز
potties	ناچیز
potty	ناچیز
peddling	ناچیز
inconsiderable	ناچیز
trivial	ناچیز
trifle	ناچیز
trifles	ناچیز
scrimp	ناچیز
sparing	ناچیز
pelting	ناچیز
negligible	ناچیز
piffle	ناچیز
inappreciable	ناچیز
meager	ناچیز
nugatory	ناچیز
picayubnish	ناچیز
picayune	ناچیز
runty	ناچیز
hairsplitting	ناچیز
small change	ناچیز


Other Matches

invalued	بی بها ناچیز
misprize	ناچیز شمردن
opusculum	اثرادبی ناچیز
pint size	خرد ناچیز
worthless	ناچیز و بی قیمت
pint-size	خرد ناچیز
inappreciable	ناچیز بی بها
make nothing of	ناچیز شمردن
chicken feed	مبلغ ناچیز
think nothing of	ناچیز شمردن
to make a push at	ناچیز شمردن
trivialization	ناچیز شماری
to think little of	ناچیز شمردن
to snap one;s fingers at	ناچیز شمردن
to set at nought	ناچیز شمردن
stramineous	سبک ناچیز
quiddity	جوهر ناچیز
pint sized	ناچیز کوچک
meaner	جزیی ناچیز
underestimate	ناچیز پنداشتن
underestimates	ناچیز پنداشتن
underestimating	ناچیز پنداشتن
underestimated	ناچیز پنداشتن
slights	مقدار ناچیز
slight	مقدار ناچیز
slight	ناچیز شماری
slighted	مقدار ناچیز
tiny	کوچک ناچیز
tiniest	کوچک ناچیز
meanest	جزیی ناچیز
pin money	مبلغ ناچیز
teenier	کوچک ناچیز
teeniest	کوچک ناچیز
teeny	کوچک ناچیز
mean	جزیی ناچیز
little	ناچیز جزئی
tinier	کوچک ناچیز
slighted	ناچیز شماری
slighter	مقدار ناچیز
slighting	مقدار ناچیز
cheapens	ناچیز شمردن
cheapening	ناچیز شمردن
cheapened	ناچیز شمردن
cheapen	ناچیز شمردن
slights	ناچیز شماری
slighting	ناچیز شماری
slightest	مقدار ناچیز
slightest	ناچیز شماری
slighter	ناچیز شماری
sour grapes mechanism	مکانیسم ناچیز انگاری
traced	مقدار ناچیز ترسیم
trace	مقدار ناچیز ترسیم
vilipend	ناچیز شمردن تحقیرکردن
to thinks scorn of	ناچیز یا حقیر شمردن
inconseqential	غیر مهم ناچیز
self effacement	ناچیز شماری خود
traces	مقدار ناچیز ترسیم
underrated	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrates	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrate	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
to make noyhing of	ناچیز شمردن اهمیت ندادن
it is immaterial	ناچیز است اهمیت ندارد
underrating	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
insignificantly	بطور ناچیز بدون داشتن معنی
sag	کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags	کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged	کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
underestimation	سبک شماری سهل گیری ناچیز شماری
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی