Dictiornary-Farsi | ناچیز پنداشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 159 (9 milliseconds)

English	Persian
underestimate	ناچیز پنداشتن
underestimated	ناچیز پنداشتن
underestimates	ناچیز پنداشتن
underestimating	ناچیز پنداشتن


Other Matches

deem	پنداشتن
imagining	پنداشتن
imagines	پنداشتن
imagined	پنداشتن
supposing	پنداشتن
supposes	پنداشتن
suppose	پنداشتن
to get the idea	پنداشتن
imagine	پنداشتن
wis	پنداشتن
counting	پنداشتن
counts	پنداشتن
counted	پنداشتن
coneive	پنداشتن
deeming	پنداشتن
count	پنداشتن
deemed	پنداشتن
deems	پنداشتن
presupposing	پیش پنداشتن
presupposes	پیش پنداشتن
presupposed	پیش پنداشتن
presuppose	پیش پنداشتن
think nothing of	هیچ پنداشتن
towink at	نادیده پنداشتن
make nothing of	هیچ پنداشتن
ignoring	نادیده پنداشتن
ignores	نادیده پنداشتن
take	خوردن پنداشتن
ignored	نادیده پنداشتن
to make noyhing of	هیچ پنداشتن
takes	خوردن پنداشتن
ignore	نادیده پنداشتن
equate	برابرگرفتن مساوی پنداشتن
assumes	فرض کردن پنداشتن
assume	فرض کردن پنداشتن
equates	برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equated	برابرگرفتن مساوی پنداشتن
to take for serious	جدی گرفتن یا پنداشتن
disbelieved	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
to toy with something	باچیزبازی کردن چیزیرایازیچه پنداشتن
disbelieve	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
ignores	نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignoring	نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignored	نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
ignore	نادیده پنداشتن چشم پوشیدن
to play with something	چیزیرا بازیچه پنداشتن بچیزی ور رفتن
pelting	ناچیز
piffle	ناچیز
mean	ناچیز
inconsequential	ناچیز
trifle	ناچیز
fiddling	ناچیز
trifling	ناچیز
inappreciable	ناچیز
peppercorn	ناچیز
peppercorns	ناچیز
runty	ناچیز
picayune	ناچیز
meager	ناچیز
meanest	ناچیز
of no account	ناچیز
small time	ناچیز
small-time	ناچیز
trivia	ناچیز
sparing	ناچیز
nugatory	ناچیز
picayubnish	ناچیز
negligible	ناچیز
meaner	ناچیز
piddling	ناچیز
inconsiderable	ناچیز
straws	ناچیز
trifles	ناچیز
poor	ناچیز
small change	ناچیز
poorer	ناچیز
poorest	ناچیز
vain	ناچیز
trivial	ناچیز
meagre	ناچیز
potty	ناچیز
peddling	ناچیز
straw	ناچیز
insignificant	ناچیز
potties	ناچیز
scrimp	ناچیز
hairsplitting	ناچیز
think nothing of	ناچیز شمردن
to snap one;s fingers at	ناچیز شمردن
make nothing of	ناچیز شمردن
misprize	ناچیز شمردن
to make a push at	ناچیز شمردن
invalued	بی بها ناچیز
stramineous	سبک ناچیز
quiddity	جوهر ناچیز
pint sized	ناچیز کوچک
to think little of	ناچیز شمردن
opusculum	اثرادبی ناچیز
trivialization	ناچیز شماری
to set at nought	ناچیز شمردن
meanest	جزیی ناچیز
slighted	مقدار ناچیز
slighted	ناچیز شماری
slighter	مقدار ناچیز
slighter	ناچیز شماری
slightest	مقدار ناچیز
slightest	ناچیز شماری
slighting	مقدار ناچیز
slighting	ناچیز شماری
slight	ناچیز شماری
slight	مقدار ناچیز
pin money	مبلغ ناچیز
teenier	کوچک ناچیز
teeniest	کوچک ناچیز
teeny	کوچک ناچیز
little	ناچیز جزئی
tinier	کوچک ناچیز
tiniest	کوچک ناچیز
tiny	کوچک ناچیز
slights	مقدار ناچیز
slights	ناچیز شماری
mean	جزیی ناچیز
chicken feed	مبلغ ناچیز
meaner	جزیی ناچیز
worthless	ناچیز و بی قیمت
pint size	خرد ناچیز
pint-size	خرد ناچیز
inappreciable	ناچیز بی بها
cheapens	ناچیز شمردن
cheapen	ناچیز شمردن
cheapening	ناچیز شمردن
cheapened	ناچیز شمردن
inconseqential	غیر مهم ناچیز
sour grapes mechanism	مکانیسم ناچیز انگاری
self effacement	ناچیز شماری خود
trace	مقدار ناچیز ترسیم
to thinks scorn of	ناچیز یا حقیر شمردن
traces	مقدار ناچیز ترسیم
vilipend	ناچیز شمردن تحقیرکردن
traced	مقدار ناچیز ترسیم
it is immaterial	ناچیز است اهمیت ندارد
underrate	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
to make noyhing of	ناچیز شمردن اهمیت ندادن
underrating	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrated	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrates	ناچیز شمردن دست کم گرفتن
insignificantly	بطور ناچیز بدون داشتن معنی
sags	کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sag	کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged	کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
underestimation	سبک شماری سهل گیری ناچیز شماری
poorly	بطور ناچیز بطور غیر کافی