English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
snub cable ناگهان ترمز کردن
Other Matches
slap down ناگهان توقیف کردن
make off ناگهان ترک کردن
braked ترمز کردن
braking ترمز کردن
brakes ترمز کردن
brake ترمز کردن
braids ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
jibes ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibed ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibing ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
jibe ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
gibes ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
skids ترمز کردن سریدن
skidding ترمز کردن سریدن
skidded ترمز کردن سریدن
skid ترمز کردن سریدن
jilt ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
incident ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
incidents ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
jilts ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilted ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
jilting ناگهان معشوق را رها کردن فریفتن
precipitating سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
to abscond [from] <idiom> ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
precipitates سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
to pounce upon a bird ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
lash vi باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
to pounce on somebody به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
suddenness ناگهان
accidentally ناگهان
unawares ناگهان
unaware ناگهان
before you know it ناگهان
sudden ناگهان
unexpectedly ناگهان
abruptly ناگهان
(on the) spur of the moment <idiom> ناگهان
all at once ناگهان
all of a sudden ناگهان
to walk off ناگهان رفتن
bolt مستقیما ناگهان
pop off ناگهان ناپدیدشدن
abrupt سراشیبی ناگهان
plucking ناگهان کشیدن
bolting مستقیما ناگهان
to make a pounce ناگهان جستن
bolts مستقیما ناگهان
to keel over ناگهان افتادن
bolted مستقیما ناگهان
light out ناگهان رفتن
to die in ones shoes ناگهان مردن
plucks ناگهان کشیدن
pluck ناگهان کشیدن
sudden death ناگهان باخت
aback غافلگیر ناگهان
before you can say knife برقی ناگهان
suddenly ناگهان ناگاه
scoots ناگهان سرخوردن
scooted ناگهان سرخوردن
plucked ناگهان کشیدن
slapdash بی پروا ناگهان
scoot ناگهان سرخوردن
sudden-death ناگهان باخت
Suddenly , I felt hot. ناگهان گرمم شد
scooting ناگهان سرخوردن
supervene ناگهان رخ دادن
turn on one's heel <idiom> ناگهان پیچیدن
braked ترمز
braking ترمز
brake ترمز
brakes ترمز ها
brakes ترمز
stopcocks ترمز
stopcock ترمز
to chop back ناگهان تغییرجهت دادن
plunged ناگهان داخل شدن
pass out ناگهان بیهوش شدن
plunges ناگهان داخل شدن
light up <idiom> ناگهان شادوخوشحال شدن
crash dive ناگهان بزیر اب رفتن
fly open ناگهان باز شدن
irrupt ناگهان ایجاد شدن
plunge ناگهان داخل شدن
Suddenly he showed up (emerged). ناگهان سروکله اش پیداشد
tumble لغزیدن ناگهان افتادن
tumbled لغزیدن ناگهان افتادن
plungers موجی که ناگهان می شکند
plunger موجی که ناگهان می شکند
tumbles لغزیدن ناگهان افتادن
cant ناگهان چرخانیدن یاچرخیدن
to crop up ناگهان رخ دادن- اب خوردن
regenetative braking ترمز واکنشی
electromagnetic brake ترمز مغناطیسی
steam brake ترمز بخاری
electric brake ترمز برقی
magnetic brake ترمز مغناطیسی
prony brake ترمز پرونی
air brake ترمز بادی
brake actuating lever اهرم ترمز
brake collar رینگ ترمز
air brake ترمز هوایی
emergency brake ترمز اضطراری
air brake ترمز کمپرسی
brake expander cam بادامک ترمز
brake cross shaft محور ترمز
regenetative braking ترمز دینامیکی
air brakes ترمز بادی
air brakes ترمز هوایی
safety stop ترمز خطر
dynamic braking ترمز واکنشی
hoist brake ترمز نقاله
lining لنت ترمز
stoplights چراغ ترمز
stoplight چراغ ترمز
hand brake ترمز دستی
linings لنت ترمز
dynamic braking ترمز دینامیکی
hub brake ترمز چرخ
regenetative braking ترمز مقاومتی
engine dynamometer ترمز موتور
electric brake ترمز الکتریکی
air brakes ترمز کمپرسی
clogs پابند ترمز
clogged پابند ترمز
clog پابند ترمز
internal brake ترمز داخلی
brake shoe کفشک ترمز
foot brake pedal پدال ترمز
disc brake ترمز دیسکی
foot brake ترمز پایی
brake valve سوپاپ ترمز
disc brake ترمز صفحهای
stop light چراغ ترمز
brake wheel ترمز چرخها
brake pressure نیروی ترمز
resistance braking ترمز واکنشی
stop lamp چراغ ترمز
brake lining لنت ترمز
power brake ترمز سروو
brake fluid روغن ترمز
resistance braking ترمز مقاومتی
brake horsepower نیروی ترمز
twitches ناگهان کشیدن جمع شدن
Suddenly I was tongue-tied(speechless). ناگهان زبانم بند آمد
strike it rich <idiom> ناگهان پول و پله ای به هم زدن
with a powder ازروی بی پروایی تند ناگهان
twitch ناگهان کشیدن جمع شدن
twitching ناگهان کشیدن جمع شدن
twitched ناگهان کشیدن جمع شدن
to burst upon the view ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
twitch grass تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
stop lamp switch کلید لامپ ترمز
load reaction brake ترمز فشار باد
suppressor grid voltage ولتاژ شبکه ترمز
trailer brake valve سوپاپ ترمز تریلر
stop light switch کلید لامپ ترمز
air brake pressure gage مانومتر با ترمز هوایی
stop lamp switch کلید چراغ ترمز
four wheel brake ترمز چهار چرخ
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
skidder ترمز کننده سردهنده
brake shoe ring رینگ کفشک ترمز
front wheel brake ترمز چرخ جلو
back pedalling brake ترمز مسیر ازاد
friction surface سطح اصطکاک ترمز
gear brake ترمز سیستم انتقال
ABS سیستم ترمز ضد قفل
brake expander mechanism مکانیزم انبساط ترمز
hand brake lever اهرم ترمز دستی
d.c. brake ترمز جریان دائم
back pedalling brake ترمز باگردش ازاد
energizer تقویت کننده ترمز
brake shoe carrier نگهدارنده کفشک ترمز
brake lifting magnet ترمز مغناطیسی اسانسور
brake lights چراغ های ترمز
brake piston cup رینگ پیستون ترمز
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
to jink right [left] ناگهان مسیر را به راست [چپ] تغییر دادن
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
A solution suddenly proffered itself. ناگهان راه حلی به نظر رسید.
To jump down somebodys throat. ناگهان وسط حرف کسی پریدن
brakeman مسئول ترمز در تیم لوژسواری
dive flap ترمز هوایی از نوع فلپ
flexible brake tubing لوله قابل انعطاف ترمز
brakeman متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
trailer brake system دستگاه ترمز تریلر [فناری خودرو]
boggle دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
landfall n دیدار خشکی زمینی که ناگهان بمیراث کسی دراید
brake rigging اتصالات ترمز لوکوموتیو تقویت کنندههای ترمزلوکوموتیو
flight پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com