Dictiornary-Farsi | نا سودمند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 73 (8 milliseconds)
English	Persian
inefficacious	نا سودمند


Search result with all words

utility	برنامه سودمند
gainful	سودمند
available	قابل استفاده سودمند
salubrious	سودمند
commodious	سودمند
advantageous <adj.>	سودمند
useful <adj.>	سودمند
avail	سودمند بودن
serviceable <adj.>	سودمند
handier	سودمند
handiest	سودمند
handy <adj.>	سودمند
constructive	سودمند
salutary	سلامت بخش سودمند
utilitarian	معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
instrumental	سودمند
good	سودمند مفید
good	سودمند
subservient	مادون سودمند
lucrative	سودمند
beneficial <adj.>	سودمند
practical	کارکن سودمند
practical <adj.>	سودمند
practicals	کارکن سودمند
practicals	سودمند
conducive	سودمند مساعد
advantageaus	سودمند
ana	منتخبات اطلاعات سودمند
benefactress	زن نیوکار سودمند
benefitical	سودمند
bestead	سودمند واقع شدن بدردخوردن
e. use ful	بسیار سودمند
fit for use	سودمند
fructuous	سودمند
furthersome	سودمند
hepatic	سودمند برای جگر
instrumental input	داده سودمند
it did not profit me	مرا سودمند نبود
it is of interest to me	برای من سودمند است
multocular	مختصر و مفید کوتاه و سودمند
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
perficient	سودمند بدردخورنده
pf public utility	سودمند برای همه
publicly useful	سودمند برای عموم
purposive <adj.>	سودمند
the source	خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
to be of avail	سودمند بودن
to come in useful	سودمند واقع شدن
to exercise is use ful	ورزش کردن سودمند است
to stand any one in good stead	بحال کسی سودمند بودن بدردکسی خوردن
utilitarianism	سودمند گرایی
utility program	برنامه سودمند
utility programs	برنامههای سودمند
utility routine	روال سودمند
useful work	کار سودمند
wholesore	گوارا سالم سودمند
advantage	سودمند بودن
expedient <adj.>	سودمند
handy [useful] <adj.>	سودمند
helpful <adj.>	سودمند
utile [archaic] [useful] <adj.>	سودمند
utilitarian [useful] <adj.>	سودمند
valuable <adj.>	سودمند
appropriate [for an occasion] <adj.>	سودمند
convenient <adj.>	سودمند
functional <adj.>	سودمند
practicable <adj.>	سودمند
proper <adj.>	سودمند
purpose-built <adj.>	سودمند
purposeful <adj.>	سودمند
suitable <adj.>	سودمند
applicatory <adj.>	سودمند
Partial phrase not found.


Recent search history

Contact | Terms | Privacy