Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
concluder
نتیجه گیرنده
Search result with all words
time
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
tdm
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
Other Matches
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
It wI'll eventually pay off.
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion
<idiom>
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
foregone conclusion
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
adopter
گیرنده
barrage reception
سد گیرنده
assignee
گیرنده
fetching
گیرنده
prehensorial
گیرنده
prehensory
گیرنده
recipients
گیرنده
catcher
گیرنده
payee
گیرنده
consignee
گیرنده
sensor
گیرنده
recipient
گیرنده
accipient
گیرنده
acceptor
گیرنده
touching
گیرنده
receivers
گیرنده
payees
گیرنده
receptor
گیرنده
addressee
گیرنده
addressees
گیرنده
prehensile
گیرنده
receptors
گیرنده
catchy
گیرنده
catchier
گیرنده
reciever
گیرنده
reciptacle
گیرنده
catchiest
گیرنده
receiver
گیرنده
getter
گیرنده
grantee
گیرنده
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
interoceptor
گیرنده درونی
exteroceptor
گیرنده برونی
donee
گیرنده هدیه
sound probe
گیرنده صوتی
inductance
گیرنده انرژی
payee
گیرنده وجه
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
trainees
تعلیم گیرنده
trainee
تعلیم گیرنده
transferee
تحویل گیرنده
acceptor level
تراز گیرنده
receiving set
گیرنده رادیویی
passcatcher
گیرنده پاس
pawnee
رهن گیرنده
determiners
تصمیم گیرنده
determiner
تصمیم گیرنده
transferee
انتقال گیرنده
enteroceptor
گیرنده احشایی
enteroceptor
گیرنده درونی
interoceptor
گیرنده احشایی
transreceiver
فرستنده و گیرنده
tube receiver
گیرنده لامپی
borrowers
قرض گیرنده
high fidelity receiver
گیرنده رابط
borrowers
وام گیرنده
volumetric receptor
گیرنده حجمی
borrower
قرض گیرنده
grantee
انتقال گیرنده
payees
گیرنده وجه
borrower
وام گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
receiver
دستگاه گیرنده
receiver
گیرنده رادیویی
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
feoffee
گیرنده تیول
acquisitive
فرا گیرنده
prepossessing
گیرنده جالب
receiver
فرف گیرنده
revenger
انتقام گیرنده
receivers
دستگاه گیرنده
receivers
گیرنده رادیویی
fondler
اغوش گیرنده
pledgee
وثیقه گیرنده
receivers
فرف گیرنده
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
strikingly
موثر گیرنده
iterant
ازسر گیرنده
communication receiver
گیرنده مخابرات
clocker
گیرنده وقت
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
cessionary
انتقال گیرنده
cell receptor
گیرنده سلولی
distance receptor
گیرنده دوربرد
distilling receiver
گیرنده تقطیر
catch of guage
گیرنده بارانسنج
pledgee
رهن گیرنده
decision maker
تصمیم گیرنده
receiving antenna
انتن گیرنده
thermoreceptor
گیرنده دمایی
loanee
وام گیرنده
tither
عشر گیرنده
itching palm
دست گیرنده
crystal set
گیرنده اشکارساز
decreasing
نقصان گیرنده
radio receiver
گیرنده رادیویی
proprioceptor
گیرنده عضلانی
bribee
رشوه گیرنده
mortgagee
رهن گیرنده
donee
گیرنده هبه
jam
سد گیرنده پاس
offtake canal
کانال گیرنده
comprehensive
فرا گیرنده
amateur receiver
گیرنده اماتور
opiate receptor
گیرنده افیونی
donee
هبه گیرنده
transceiver
فرستنده و گیرنده
consignee
گیرنده امانت
receiving set
دستگاه گیرنده
television receiver
گیرنده تلویزیونی
jammed
سد گیرنده پاس
jams
سد گیرنده پاس
striking
موثر گیرنده
photoreceptor
گیرنده نور
nociceptor
گیرنده درد
beat receiver
گیرنده تداخلی
baroreceptor
گیرنده فشار
bailee
تحویل گیرنده
auto radio
گیرنده اتومبیل
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
pressure points
نقطههای گیرنده فشار
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
addresses
نشانی گیرنده پیام
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
addressed
نشانی گیرنده پیام
periclinal
ازهمه سو شیب گیرنده
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
platforms
رسانگر حامل گیرنده
platform
رسانگر حامل گیرنده
printing receiving apparatus
دستگاه گیرنده ثبات
holders
گیرنده اشغال کننده
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
holder
گیرنده اشغال کننده
address
نشانی گیرنده پیام
donee country
کشور کمک گیرنده
alienee
گیرنده مال موردانتقال
long wave receiver
گیرنده موج بلند
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
marginal borrower
وام گیرنده نهائی
consignee
گیرنده کالای ارسالی
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
feoffee
زعیم انتقال گیرنده
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
catcher
فرفرههای گیرنده محصول
directional reciever
گیرنده جهت دار
iterative
ازسر گیرنده تکراری
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
borrower
عاریه گیرنده مقترض
borrowers
عاریه گیرنده مقترض
zero beat
تنظیم موج گیرنده
receivers
دستگاه گیرنده بی سیم
color zones
مناطق گیرنده رنگ
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
receptor
ستاره مساعد گیرنده
overtaking vessel
شناوه سبقت گیرنده
d.c. reciever
گیرنده جریان دائم
receptors
ستاره مساعد گیرنده
exempted , adressee
گیرنده معاف از اجرای دستور
remittee
گیرنده وجه فرستاده شده
donatory
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
prehensive
گیرنده دارای قوه قبض
broadcasts
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
receptor
دستگاه گیرنده وان حمام
broadcast
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
pyrophorous
اتش گیرنده مجاورت هوا
large hande a
دارای دست بگیر گیرنده
auriga
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
to address
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
aurigae
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
grantee
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
high fidelity
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
backward
ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backwards
ارسال داده کنترل شده توسط گیرنده
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
route
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
routes
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
universal
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
blind transportation
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
reverse
کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
reverse
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com