English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
lifesaving نجات دهنده زندگی
Other Matches
saviours نجات دهنده
saviour نجات دهنده
savior نجات دهنده
lifesaver نجات دهنده زندگانی
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
ratchet effect اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
it is impossible to live there نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
rescuing نجات
salvation نجات
liberation نجات
safety نجات
liveries نجات
life vest کت نجات
livery نجات
rescues نجات
escape line خط نجات
life jacket کت نجات
rescue نجات
rescued نجات
life net تور نجات
life line طناب نجات
life line بند نجات
deep submergence زیردریایی نجات
survivors نجات یافتگان
life jacket جلیقه نجات
survival pack بسته نجات
life buoy حلقه نجات
life belt کمربند نجات
life boat کرجی نجات
crash boat قایق نجات
life float قایق نجات
safety boat قایق نجات
life buoy بویه نجات
rescue basket زنبیل نجات
parachutes چتر نجات
parachuted چتر نجات
lifeguards نجات غریق
lifeguard نجات غریق
resuscitation نجات غریق
safety belts کمربند نجات
safety belt کمربند نجات
parachuting چتر نجات
salvable نجات یافتنی
salvageable قابل نجات
refugee relief نجات پناهندگان
redeliver از نو نجات دادن
survival suit لباس نجات
plane guard ناو نجات
plane guard ناوگارد نجات
parachut چتر نجات
rescue operation عملیات نجات
lifebelt کمربند نجات
lifebelts کمربند نجات
surviving نجات دادن
survives نجات دادن
survived نجات دادن
survive نجات دادن
delivers نجات دادن
deliver نجات دادن
life boad قایق نجات
parachute چتر نجات
breeches buoy بویه نجات
salvation سبب نجات
lifesaving نجات غریق
recovers نجات دادن
recovering نجات دادن
recover نجات دادن
liferaft شناوه نجات
lifeguard submarine زیردریایی نجات
life vest جلیقه نجات
life raft قایق نجات
saved نجات دروازه
lifeboats قایق نجات
save نجات دروازه
stole جلیقه نجات
fire escapes نردبان نجات
fire escape نردبان نجات
lifeboat قایق نجات
saves نجات دروازه
lifeguards مامور نجات غریق
lifesaving وسیله نجات غریق
paradrop بارریزی باچتر نجات
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
liferaft قایق نجات لاستیکی
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
search and rescue عملیات تجسس و نجات
survivors نجات یافتگان از مرگ
lifeguard مامور نجات غریق
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
salvage از خطرنابودی نجات دادن
mae west جلیقه نجات فشاری
lifeguards گارد نجات دریایی
life vest لباس نجات غریق
soteriology مبحث نجات رستگاری
lifeguard گارد نجات دریایی
life belt لاستیک نجات غریق
life belt کمربند نجات غریق
pararescue team تیم تجسس و نجات
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
fire and rescue نجات و اطفای حریق
salvages از خطرنابودی نجات دادن
life buoy حلقه نجات غریق
pararaft وسایل نجات چتربازی
lifeline طناب یارسن نجات غواص
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifelines طناب یارسن نجات غواص
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
salvage اموال نجات یافته از خطر
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
saved نجات دادن پس انداز کردن
saves نجات دادن پس انداز کردن
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
life line طناب وصل به حلقه نجات
salvages اموال نجات یافته از خطر
salvaging اموال نجات یافته از خطر
salvaged اموال نجات یافته از خطر
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
save نجات دادن پس انداز کردن
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
salvaging نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
aviation life support equipment وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
life زندگی
living زندگی
wile a در زندگی
togetherness زندگی با هم
lives of great men زندگی
lifelines خط زندگی
lifeline خط زندگی
habitance زندگی
eau de vie اب زندگی
lives زندگی
existences زندگی
vivification زندگی
habitancy زندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com