English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
refugee relief نجات پناهندگان
Other Matches
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
refugee hostel خوابگاه پناهندگان
refugee camp اردوگاه پناهندگان
border crosser عبور کنندگان از مرز پناهندگان
refugee relief کمک به پناهندگان و فراریان ازمنطقه جنگی
internment camp بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
liberation نجات
life jacket کت نجات
liveries نجات
livery نجات
escape line خط نجات
safety نجات
salvation نجات
life vest کت نجات
rescued نجات
rescuing نجات
rescue نجات
rescues نجات
deep submergence زیردریایی نجات
life boat کرجی نجات
life belt کمربند نجات
life buoy حلقه نجات
life buoy بویه نجات
life jacket جلیقه نجات
safety boat قایق نجات
life float قایق نجات
lifeguard نجات غریق
lifeguards نجات غریق
parachute چتر نجات
parachuted چتر نجات
parachutes چتر نجات
parachuting چتر نجات
breeches buoy بویه نجات
crash boat قایق نجات
rescue basket زنبیل نجات
life line طناب نجات
salvageable قابل نجات
savior نجات دهنده
survival pack بسته نجات
survival suit لباس نجات
lifebelt کمربند نجات
lifebelts کمربند نجات
life boad قایق نجات
salvable نجات یافتنی
rescue operation عملیات نجات
life net تور نجات
life raft قایق نجات
life vest جلیقه نجات
lifeguard submarine زیردریایی نجات
liferaft شناوه نجات
lifesaving نجات غریق
parachut چتر نجات
plane guard ناوگارد نجات
plane guard ناو نجات
redeliver از نو نجات دادن
resuscitation نجات غریق
recover نجات دادن
stole جلیقه نجات
lifeboat قایق نجات
saviours نجات دهنده
saviour نجات دهنده
survives نجات دادن
deliver نجات دادن
survive نجات دادن
delivers نجات دادن
salvation سبب نجات
survivors نجات یافتگان
recovering نجات دادن
lifeboats قایق نجات
save نجات دروازه
survived نجات دادن
life line بند نجات
safety belts کمربند نجات
recovers نجات دادن
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
fire escape نردبان نجات
fire escapes نردبان نجات
safety belt کمربند نجات
surviving نجات دادن
salvage از خطرنابودی نجات دادن
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
fire and rescue نجات و اطفای حریق
liferaft قایق نجات لاستیکی
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
salvages از خطرنابودی نجات دادن
life vest لباس نجات غریق
soteriology مبحث نجات رستگاری
mae west جلیقه نجات فشاری
lifesaving نجات دهنده زندگی
lifesaving وسیله نجات غریق
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
pararescue team تیم تجسس و نجات
paradrop بارریزی باچتر نجات
search and rescue عملیات تجسس و نجات
lifesaver نجات دهنده زندگانی
pararaft وسایل نجات چتربازی
survivors نجات یافتگان از مرگ
life buoy حلقه نجات غریق
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
lifeguard گارد نجات دریایی
lifeguards گارد نجات دریایی
lifeguards مامور نجات غریق
life belt کمربند نجات غریق
life belt لاستیک نجات غریق
lifeguard مامور نجات غریق
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
save نجات دادن پس انداز کردن
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifelines طناب یارسن نجات غواص
lifeline طناب یارسن نجات غواص
saves نجات دادن پس انداز کردن
saved نجات دادن پس انداز کردن
salvage اموال نجات یافته از خطر
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
salvaging اموال نجات یافته از خطر
salvages اموال نجات یافته از خطر
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
life line طناب وصل به حلقه نجات
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
salvaged اموال نجات یافته از خطر
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvaging نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
particularism اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
aviation life support equipment وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
survivals باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
survival باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
risers انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
salvaging نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvage نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvages نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvaged نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
tie بند پارچهای جلیقه نجات بند
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
ties بند پارچهای جلیقه نجات بند
escape hatch دهلیز فرار دهلیز نجات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com