Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
frailties
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
frailty
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
Other Matches
defective
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
check
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
false
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
an unprincipled conduct
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
exogenous
مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
read
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
moralize
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralized
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizes
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizing
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralises
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralised
نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
to lay hold on
استفاده ازضعف کسی کردن
reads
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
intuitivism
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
unity of possession
تصرفات مشاعی چند تن در یک ملک واحد تصرفات فرد واحددر دو مال مختلف که ناشی از عناوین مختلفه باشد
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
tortious liability
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
inerrancy
بی خطایی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
angelica
سنبل خطایی
bloodstone
یشم خطایی
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
sporadic fault
خطایی که تصادفاگ رخ دهد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
immorality
بد اخلاقی
ethical
اخلاقی
petulancy
بد اخلاقی
petulance
بد اخلاقی
moral
اخلاقی
gnomic
اخلاقی
narrow escape
<idiom>
بدون هیچ خطایی فرارکردن
bias error
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
I haven't done anything wrong.
من هیچ خطایی
[جرمی]
نکردم.
to make r. for a wrong
بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن
to be up to no good
کار بدی
[خطایی]
کردن
inherited error
خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
byword
گفته اخلاقی
parables
داستان اخلاقی
conducted
رفتار اخلاقی
imputability
مسئولیت اخلاقی
sinuosity
انحراف اخلاقی
conduct
رفتار اخلاقی
ethical code
ضوابط اخلاقی
immoral
غیر اخلاقی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
good naturedly
به خوش اخلاقی
parable
داستان اخلاقی
precepts
قاعده اخلاقی
apologue
حکایت اخلاقی
maxims
گفته اخلاقی
moralistic
تحمیلگر اخلاقی
conducting
رفتار اخلاقی
conducts
رفتار اخلاقی
fable
حکایت اخلاقی
fables
حکایت اخلاقی
code of ethics
ضوابط اخلاقی
precept
قاعده اخلاقی
dual morality
دوگانگی اخلاقی
maxim
گفته اخلاقی
bywords
گفته اخلاقی
low
[morally bad]
<adj.>
بد
[از نظر اخلاقی]
obliquity
انحراف اخلاقی
principle
اخلاقی کردن
principle
اصل اخلاقی
ethical relativism
نسبیت اخلاقی
superego
شخصیت اخلاقی
ethicize
اخلاقی کردن
moral education
اموزش اخلاقی
moral perception
حس تشخیص اخلاقی
to take the fall for somebody
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall
[American English]
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
corrective maintenance
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
frailly
بطورشکننده باضعف اخلاقی
on principle
از لحاظ قیود اخلاقی
perversions
انحراف جنسی یا اخلاقی
perversion
انحراف جنسی یا اخلاقی
generosity
<adj.>
گذشت
[صفت اخلاقی]
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
fortitude
شهامت اخلاقی شکیبایی
cloaca
مرکز مفاسد اخلاقی
moral realism
واقع نگری اخلاقی
tropologic
دارای تفسیر اخلاقی
psychodrama
نمایش اخلاقی وانتقادی
foible
صعف اخلاقی ضعف
axiological
مبحث نوامیس اخلاقی
ethics
اصول اخلاقی اخلاقیات
chung shin sooyak
فرهنگ اخلاقی تکواندو
foibles
صعف اخلاقی ضعف
What has he done wrong?
[مگر]
او
[مرد]
چه خطایی
[جرمی]
کرده است؟
permanent
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
moralist
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
moralists
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
axiomatic
حاوی پند یا گفتههای اخلاقی
To be short tempered with someone.
با کسی تندی کردن ( بد اخلاقی )
amoral
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
principle
مرام اخلاقی قاعده کلی
scruple
نهی اخلاقی وسواس باک
inofficious
خارج ازوفیفه اخلاقی یاطبیعی
bugging
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
fatal error
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
bug
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
solid
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solids
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
propagated
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
checking
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند
faulted
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
propagate
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
The moral of the story is that …
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
puritanic
سخت گیریا متظاهردر اموردینی یا اخلاقی
to preach moral principles
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
deontology
وفیفه شناسی علم وفایف اخلاقی
de rigueur
از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
to draw a moral
معنی یا نتیجه اخلاقی داستانی را فهماندن
utilitarian
معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
I feel morally bound to …
از نظر اخلاقی خود را مقید می دانم که ...
fault
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
circular
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
faulted
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
circulars
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
faults
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
dead
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
preachify
بطور کسالت اوروعظ یا بحث اخلاقی کردن
shyster
کسیکه در قانون وسیاست فاقداصول اخلاقی است
to point a moral
اصل اخلاقی را نشان دادن یابکار بردن
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
halted
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
detecting
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
safe mode
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
halts
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
detects
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
ethic
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
This is contray to all moral principles ( codes ) .
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
conscientious objector
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
conscientious objectors
کسی که بعلل اخلاقی یا عقایدمذهبی از دخول در ارتش خودداری کند
read
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
reads
خطایی که در هنگام عمل خواندن رخ میدهد چون داده ذخیره شده آسیب دیده است
jitter
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
maintenance
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
institutionalism
سیاست ترویج امور خیریه واصلاح بزهکاران از طرق اخلاقی و تادیبی
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
glitch
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches
یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
diagnosing
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnosed
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
diagnose
ثیرات خطا روی سخت افزار یا خطایی درنرم افزار
dropped
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
intermittent error
خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
muffs
ناشی
on account of somebody
[something]
ناشی از
due
ناشی از
ills
ناشی
Due to
ناشی از
even tual
ناشی
resultant
ناشی
therefrom
ناشی از ان
ill-
ناشی
descended
ناشی
amateurish
ناشی
dilettanti
ناشی
muffing
ناشی
muffed
ناشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com